pendent

/ˈpendənt//ˈpendənt/

معنی: اویخته
معانی دیگر: آویخته، آویزان، معلق، پیش آمده، معوق، بلاتکلیف، در شرف تصمیم گیری، در دست انجام یا داوری، قریب الوقوع، نامعلوم، ناقص، ناتمام، مجمل

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pendently (adv.), pendency (n.)
(1) تعریف: hanging or suspended.

(2) تعریف: overhanging or projecting.

(3) تعریف: awaiting action; about to happen; pending.

جمله های نمونه

1. Shadows of the pendent lamps flickered on the wall.
[ترجمه گوگل]سایه های لامپ های آویزان روی دیوار سوسو می زد
[ترجمه ترگمان]سایه چراغ های آویخته بر دیوار آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is a pendent lamp.
[ترجمه گوگل]یک چراغ آویز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چراغی آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pendant ( or pendent ): In architecture a sculpted ornament suspended from a vault or ceiling.
[ترجمه گوگل]آویز (یا آویز): در معماری زیورآلات حجاری شده که از طاق یا سقف آویزان است
[ترجمه ترگمان]در معماری، یک مجسمه ساخته شده از سقف یا سقف اویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each pendent twig and leafy festoon was in a blaze.
[ترجمه گوگل]هر شاخه آویزان و فستون برگی در آتش بود
[ترجمه ترگمان]هر یک از شاخ و برگ درختان و شاخ و برگ درختان به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pendent lamps lighten the whole hall.
[ترجمه گوگل]لامپ های آویز تمام سالن را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]چراغ های آویزان تا سرسرا را روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When will the pendent problem be solved?
[ترجمه گوگل]مشکل معلق چه زمانی حل می شود؟
[ترجمه ترگمان]چه زمانی مساله مورد نظر حل خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To explore the structure of heroin dependent personality and develop heroin de pendent personality scale.
[ترجمه گوگل]بررسی ساختار شخصیت وابسته به هروئین و ایجاد مقیاس شخصیت وابسته به هروئین
[ترجمه ترگمان]تحقیق در مورد ساختار شخصیت وابسته به هروئین و توسعه در مقیاس شخصیتی heroin
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Begin nearly one year from the project, because commercial pattern is pendent, be without progress almost.
[ترجمه گوگل]نزدیک به یک سال از پروژه شروع کنید، زیرا الگوی تجاری معلق است، تقریباً بدون پیشرفت باشید
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک سال از پروژه شروع می شود، زیرا الگوی تجاری در حال آویزان شدن است، بدون اینکه پیشرفت داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Polystyrenes with 1 - diphenylethene ( DPE ) pendent groups were synthesized via atom transfer radical polymerization ( ATRP ).
[ترجمه گوگل]پلی استایرن‌ها با گروه‌های معلق 1-دی‌فنیل اتن (DPE) از طریق پلیمریزاسیون رادیکال انتقال اتمی (ATRP) سنتز شدند
[ترجمه ترگمان]Polystyrenes با گروه های ۱ - diphenylethene (DPE)، از طریق پلیمریزاسیون رادیکالی انتقال اتم (ATRP)سنتز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But unfortunately, society has re - defined marriage to be one - to - one pendent and needful relationship between two people.
[ترجمه گوگل]اما متأسفانه، جامعه ازدواج را مجدداً به یک رابطه وابسته و ضروری بین دو نفر تعریف کرده است
[ترجمه ترگمان]اما متاسفانه، جامعه ازدواج را دوباره تعریف کرده است تا رابطه بین دو نفر را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As coming to an agreement, we maked a substantive progress in solving pendent trouble.
[ترجمه گوگل]با رسیدن به توافق، پیشرفت قابل توجهی در حل مشکلات معلق داشتیم
[ترجمه ترگمان]همانطور که به توافق می رسیم، ما پیشرفت قابل توجهی را در حل مشکل به سر می بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Among the synthetic helical polymers, polyacetylene derivatives with conjugated main chains and functional pendent groups, have gathered much more attention.
[ترجمه گوگل]در میان پلیمرهای مارپیچ مصنوعی، مشتقات پلی استیلن با زنجیره‌های اصلی مزدوج و گروه‌های معلق عملکردی، توجه بیشتری را به خود جلب کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]در میان پلیمرهای helical مصنوعی، مشتقات polyacetylene با زنجیره های اصلی مزدوج و گروه های عملکردی، توجه بیشتری به خود جلب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اویخته (صفت)
pensile, flappy, flaccid, pendent, hung, underhung

انگلیسی به انگلیسی

• hanging, suspended; pending, not yet decided

پیشنهاد کاربران

بپرس