pill

/ˈpɪl//pɪl/

معنی: دانه، حب، قرص، حب دارو، حب ساختن
معانی دیگر: (دارو) قرص، (هر چیز ناخوشایند و چاره ناپذیر) تلخ دارو، چیز ناگوار، به صورت گلوله ی پشمی یا پنبه ای در آمدن، هر چیز قرص مانند، رجوع شود به: cannonball، (خودمانی) آدم مزاحم، موی دماغ، سر خر، (تریاک کشیدن) یک بست، (روی پارچه و جامه ی مستعمل) گلوله ی پشم یا پنبه، قلمبه، به صورت قرص درآمدن یا در آوردن، چونه کردن (به صورت گردله های ریز)، (قدیمی) تاراج، چپاول، یغما

جمله های نمونه

1. a pill that relieves pain
قرصی که درد را فرو می نشاند

2. a pill warranted to cure measles
قرصی که ضمانت شده سرخک را درمان کند

3. the pill medicined his agitated nerves
آن قرص اعصاب متشنج او را آرام کرد.

4. this pill contains all of the essential vitamins and minerals
این قرص حاوی همه ی ویتامین ها و مواد معدنی اصلی می باشد.

5. this pill will lessen your pain
این قرص درد شما را کم خواهد کرد.

6. this pill will relax you
این قرص (اعصاب) تو را آرام خواهد کرد.

7. the pill
(عامیانه) قرص ضد آبستنی،داروی جلوگیری (از آبستنی)

8. take one pill at noon and one at night
یک قرص ظهر و یک قرص شب بخورید.

9. this sleeping pill acts very soon
این قرص خواب زود اثر می کند.

10. a bitter pill to swallow
داروی تلخی که باید فرو داده شود،کار ناخوشایند ولی لازم،جام زهر

11. the rejection of his marriage offer was a bitter pill to swallow
رد شدن درخواست ازدواج او برایش ناگوار بود.

12. sweaters made of wool yarns may have a tendency to pill
روی ژاکت هایی که از نخ پشم درست شده اند ممکن است گلوله های پشمی به وجود بیاید.

13. Defeat in the election was a bitter pill for him to swallow.
[ترجمه گوگل]شکست در انتخابات قرص تلخی برای او بود
[ترجمه ترگمان]شکست در انتخابات قرص تلخی بود که او را ببلعد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jennifer was being such a pill today.
[ترجمه یگانه] جنیفر امروز قرص های زیادی خورد
|
[ترجمه گوگل]جنیفر امروز همچین قرصی بود
[ترجمه ترگمان]جنیفر امروز خیلی قرص خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Take a pill every three hours.
[ترجمه گوگل]هر سه ساعت یک قرص مصرف کنید
[ترجمه ترگمان]هر سه ساعت یه قرص مصرف می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The pill tastes bitter.
[ترجمه گوگل]طعم قرص تلخ است
[ترجمه ترگمان]قرص ها مزه تلخی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Come on, get the pill down.
[ترجمه گوگل]بیا قرص رو بیار پایین
[ترجمه ترگمان]زود باش، قرص رو بیار پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Luke can be a real pill sometimes.
[ترجمه گوگل]لوک گاهی اوقات می تواند یک قرص واقعی باشد
[ترجمه ترگمان]لوک بعضی وقت ها میتونه یه قرص واقعی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. My doctor advised me to go on the pill .
[ترجمه گوگل]دکترم به من توصیه کرد که قرص بخورم
[ترجمه ترگمان]دکترم به من توصیه کرد که قرص بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. This pill will help to settle your nerves.
[ترجمه گوگل]این قرص به آرام شدن اعصاب شما کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این قرص میتونه باعث آرامش اعصاب تو بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانه (اسم)
grain, kernel, bait, seed, granulation, bean, piece, granule, berry, pill, birdseed, furuncle, rash, whelk, knurl, currant, semen

حب (اسم)
grain, berry, pill

قرص (اسم)
pellet, pill, cake, tablet, disk, disc

حب دارو (اسم)
pill

حب ساختن (فعل)
pill, form into pill

تخصصی

[زمین شناسی] گل حفاری غلیظ یک واژه انگلیسی برای استخر،رودخانه یا جویباری کوچک.
[نساجی] پرزدار کردن سطح پارچه
[پلیمر] پرزدانه

انگلیسی به انگلیسی

• make into small balls; dose with pills; blackball (slang)
tablet, small piece of medication that is intended to be swallowed; oral contraceptive; (slang) dull person
a pill is a small, round mass of medicine that you swallow.
the pill is a type of drug that women can take regularly to prevent pregnancy.
if you describe an event or situation as a bitter pill, or say that it is a bitter pill to swallow, you mean that it is very disappointing or unpleasant.

پیشنهاد کاربران

pill 2 ( n ) the pill, the Pill =a pill that some women take to prevent them becoming pregnant, e. g. the contraceptive pill. to be on the pill.
pill
pill 1 ( n ) ( pɪl ) =a small round piece of medicine that you swallow without chewing it, e. g. a vitamin pill. Take three pills daily after meals.
pill
pill: قرص
کپسولی ( به شکل کپسول )
It'll start pilling soon.
این زود پرز میده. ( خواهد داد )
the Pill: قرص ضدبارداری
a pill taken regularly by some women in order to prevent them having babies
قرصی که به طور منظم توسط برخی از زنان مصرف می شود تا از بچه دار شدن آنها جلوگیری شود
Pill یک اصطلاح کلی برای داروهایی است که در هر نوع توده کوچک و گرد درآورده می شود و شامل capsule, softgel, tablet, caplet, chewable و. . . می شود.
اون تصور از قرصای دایره ای شکل و مسطح که وسطشون خط دارن رو بهش میگن tablet
داداش پوست کندن peel نه pill این یعنی قرص
pill : قرص - حبه
peel: پوست کندن
ترکی: تیفدیح ،
دونه های ریز توپکی روی لباس/پارچه که بعد از مدتی استفاده ظاهر میشن
Fuzzball
Lint ball
These pesky fabric pills are the result of normal wear and tear
One way to mimimise pilling is to wash cloths inside out
pill ( علوم دارویی )
واژه مصوب: حَب
تعریف: فراورده های دارویی به شکل دانه های گرد و کروی شکل کوچک
در اصل pill به معنی قرص است که جمع ان pillsمی باشد pill ( قرص، دارو ، حب )
e. g. An empty pill bottle lay on the bedside table
یه جعبه خالی قرص کنار میز رو زمین پهن ه
گلوله ی پشم یا پنبه ( روی پارچه و جامه ی مستعل ) ،
گردله های ریز ( روی لباس پشمی/بافته شده ) ،
پرز،
کرک
She sat there sulking and picking the pills off her sweater
be a pill یعنی موی دماغ بودن،
وقتی به کار می بریم که حضور فردی حسابی آزاردهنده است
قرص روکشدار
کپسول ، قرص

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس