poor boy

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: see hero sandwich.

جمله های نمونه

1. I hope you're not overworking that poor boy.
[ترجمه گوگل]امیدوارم اون پسر بیچاره رو زیاد کار نکنی
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که اون پسر بیچاره رو گول نزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When he started he was just a poor boy from the hood - now he's a multimillionaire.
[ترجمه گوگل]وقتی شروع به کار کرد او فقط یک پسر فقیر بود - حالا او یک مولتی میلیونر است
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به کار کرد، او فقط یک پسر فقیر از کاپوت بود - حالا میلیاردر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The poor boy is usually knocked around by his stepfather.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره معمولا توسط ناپدری اش به اطراف کوبیده می شود
[ترجمه ترگمان]پدر بیچاره معمولا با ناپدری او کنار می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The poor boy is usually knocked about by his stepfather.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره معمولاً توسط ناپدری اش به اطراف کوبیده می شود
[ترجمه ترگمان]این پسر بیچاره معمولا از طرف ناپدری او به این سو و آن سو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The poor boy smelled the delicious odour of cooked meat.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره بوی خوش گوشت پخته را استشمام کرد
[ترجمه ترگمان]پسرک بی نوا بوی مطبوع گوشت پخته را استشمام می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The poor boy continued to fight with propriety in these fictions.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره در این داستان های تخیلی به مبارزه با شایستگی ادامه داد
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره همچنان در این افسانه ها با ادب و نزاکت به مبارزه ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was a poor boy from Scarborough, who went to Manchester.
[ترجمه گوگل]او یک پسر فقیر اهل اسکاربورو بود که به منچستر رفت
[ترجمه ترگمان]He a بود که به منچستر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The poor boy has been waiting, so patiently.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره خیلی صبورانه منتظر بوده است
[ترجمه ترگمان]پسرک بیچاره منتظر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. David Copperfield about a poor boy who is mistreated by people that was very sad.
[ترجمه گوگل]دیوید کاپرفیلد در مورد پسر فقیری که مورد بدرفتاری مردم قرار می گیرد بسیار ناراحت کننده بود
[ترجمه ترگمان]دیوید کاپرفیلد نسبت به پسری فقیر رفتار می کند که خیلی ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was cruel of you to frighten the poor boy like that.
[ترجمه گوگل]این ظلم بود که پسر بیچاره را اینطور ترساندی
[ترجمه ترگمان]این بی رحما نه بود که این پسرک بی نوا را به وحشت انداختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Poor boy, she thought, away from his loving home and now dumped with an irritable old man.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد پسر بیچاره از خانه دوست داشتنی خود دور شده و اکنون با پیرمردی عصبانی کنار گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]باخود اندیشید: بیچاره پسر، دور از عشق او و حالا با یک پیرمرد خشمگین کنار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Poor boy, he thought his honour required him not to take advantage of my inexperience.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره فکر می کرد شرافتش ایجاب می کند که از بی تجربگی من سوء استفاده نکند
[ترجمه ترگمان]طفلک بیچاره، فکر می کرد عالی جناب به او نیاز دارد که از بی تجربگی من سو استفاده نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I will about a poor boy who finally becomes a superstar.
[ترجمه گوگل]من در مورد پسر فقیری خواهم گفت که در نهایت تبدیل به یک سوپراستار می شود
[ترجمه ترگمان]من در مورد پسری فقیر خواهم بود که بالاخره یک فوق ستاره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The poor boy was between the devil and the deep sea. He didn't know how to cope with that.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره بین شیطان و دریای عمیق بود او نمی دانست چگونه با آن کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره میان شیطان و دریای ژرف قرار داشت او نمی دانست چطور با این قضیه کنار بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The poor boy soon got accustomed to hard work and bad food.
[ترجمه گوگل]پسر بیچاره خیلی زود به سختی کار و غذای بد عادت کرد
[ترجمه ترگمان]پسر بیچاره به زودی به کاره ای سخت و غذاهای بد عادت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس