portend

/pɔːrˈtend//pɔːˈtend/

معنی: پیش گویی کردن، از پیش خبر دادن، حاکی بودن، بد یمن بودن
معانی دیگر: شگون داشتن، (آمد و) نیامد داشتن، نحس بودن، شوم بودن، دلالت داشتن، خبردادن (از چیزی)، نشانه ی چیزی بودن، پیشنمایی کردن، پیش بینی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: portends, portending, portended
(1) تعریف: to serve as a sign or warning of; bode.
مترادف: augur, betoken, bode, forebode, foretell, foretoken, presage, prognosticate
مشابه: forecast, foreshadow, foreshow, forewarn, harbinger, omen, prefigure, promise, prophesy, signal, signify, threaten, warn

- The outbreak of war portends great hardship for the nation.
[ترجمه گوگل] وقوع جنگ، مصیبت بزرگی را برای ملت به همراه دارد
[ترجمه ترگمان] شیوع جنگ برای ملت سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to indicate or mean.
مترادف: bespeak, denote, indicate
مشابه: betoken, import, mean, signal, signify

جمله های نمونه

1. these strange events portend evil
این رویدادهای پیشنمایی عجیب و غریب شگون بدی دارند.

2. does a black cat portend trouble?
آیا گربه ی سیاه نحس است ؟

3. when will this war end no one can portend
هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که این جنگ کی تمام خواهد شد.

4. The change did not portend a basic improvement in social conditions.
[ترجمه گوگل]این تغییر بهبود اساسی در شرایط اجتماعی را به همراه نداشت
[ترجمه ترگمان]این تغییر حاکی از بهبود اساسی در شرایط اجتماعی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rising infection rates portend a health-care disaster.
[ترجمه گوگل]افزایش نرخ عفونت نشان دهنده یک فاجعه مراقبت های بهداشتی است
[ترجمه ترگمان]افزایش نرخ عفونت حاکی از یک فاجعه بهداشت و درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What universal debauchery this might portend for our nation!
[ترجمه گوگل]این چه خواری جهانی می تواند برای ملت ما باشد!
[ترجمه ترگمان]چه هرزگی جهانی، چه معنی می دهد برای ملت ما!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It might portend something more: the beginning of an ideological countertrend.
[ترجمه گوگل]ممکن است چیز دیگری را به تصویر بکشد: آغاز یک جریان متضاد ایدئولوژیک
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک چیز دیگر را نشان دهد: آغاز یک countertrend ایدئولوژیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What does the rise of libertarianism portend for the future of the US?
[ترجمه گوگل]ظهور آزادی خواهی برای آینده ایالات متحده چه خبر است؟
[ترجمه ترگمان]ظهور libertarianism چه معنایی برای آینده ایالات متحده دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overcast skies portend a rough day for boats on Iceland's Lake Myvatn.
[ترجمه گوگل]آسمان ابری روز سختی را برای قایق‌ها در دریاچه میواتن ایسلند رقم می‌زند
[ترجمه ترگمان]آسمان Overcast حاکی از یک روز سخت برای قایق سواری در دریاچه s ایسلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Posterior multifragmentation of the femoral neck: Does it portend a poor outcome in internally fixed intracapsular hip fractures?
[ترجمه گوگل]چند تکه شدن خلفی گردن فمور: آیا نتیجه ضعیفی را در شکستگی های داخل کپسولی ران ثابت می کند؟
[ترجمه ترگمان]multifragmentation پشتی گردن استخوان ران: آیا این امر حاکی از یک نتیجه ضعیف در شکستگی های ثابت درون لگن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. What do these strange events portend?
[ترجمه گوگل]این اتفاقات عجیب چه چیزی را نشان می دهد؟
[ترجمه ترگمان]این حوادث عجیب چه معنی داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Less emphasis on mortgage payments portend higher delinquency rates and perhaps even more foreclosures.
[ترجمه گوگل]تاکید کمتر بر پرداخت‌های وام مسکن، نرخ‌های بالاتر معوقه و شاید حتی بیشتر از اقامه اقساط را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]تاکید کمتری بر پرداخت وام مسکن حاکی از میزان بزهکاری بالاتر و شاید حتی داشتن املاک سلب شده در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They may or may not portend a collapse of civilization.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است نشان دهنده سقوط تمدن باشند یا نباشند
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است یا نباشند یا ممکن است حاکی از سقوط تمدن نباشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These clouds are ominous. They portend a severe storm.
[ترجمه گوگل]این ابرها شوم هستند آنها یک طوفان شدید را به تصویر می کشند
[ترجمه ترگمان]این ابرها شوم هستند آن ها حاکی از یک طوفان شدید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش گویی کردن (فعل)
forestall, presage, auspicate, bode, forespeak, foretell, foretoken, soothsay, portend, predict, presignify

از پیش خبر دادن (فعل)
forespeak, foretell, foreshadow, portend

حاکی بودن (فعل)
indicate, portend

بد یمن بودن (فعل)
portend

انگلیسی به انگلیسی

• foretell, foreshadow (esp. a bad event); serve as a warning sign
if something portends something, it indicates what is likely to happen in the future; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : portend
✅️ اسم ( noun ) : portent / portentousness
✅️ صفت ( adjective ) : portentous
✅️ قید ( adverb ) : portentously
حالت اسمی: هشدار
یمن بد داشتن. حاکی از چیز بدی بودن
Does black cat poetend evil?
پیش گویی.
Presage
the eclipses portend some major events"
حکایت کردن/داشتن

بپرس