potato

/pəˈteɪˌtoʊ//pəˈteɪtəʊ/

معنی: سیب زمینی، انواع سیب زمینی
معانی دیگر: (گیاه شناسی) بته ی سیب زمینی (solanum tuberosum از خانواده ی nightshade)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: potatoes
(1) تعریف: a plant that is native to South America and is widely cultivated for its edible tubers.

(2) تعریف: the starchy, edible tuber of this plant, which has a thin, usu. brown, yellow, or reddish skin.

(3) تعریف: a sweet potato.

جمله های نمونه

1. potato blight
آفت سیب زمینی

2. potato chips are crisp
سیب زمینی سرخ کرده (چیپس) ترد است.

3. potato puff
پفک سیب زمینی

4. potato tubers become buds
تکمه های سیب زمینی تبدیل به جوانه می شود.

5. a potato farm
کشتمان سیب زمینی،مزرعه ی سیب زمینی

6. a potato garden
پالیز سیب زمینی

7. a potato patch
کشتزار سیب زمینی

8. the potato is half baked
سیب زمینی نیمه پخته است.

9. a freak potato that weighed three kilos
سیب زمینی خارق العاده ای که سه کیلو وزن داشت.

10. a bag of potato chips
یک پاکت (سیب زمینی) چیپس

11. a dip for potato chips
سس برای آن که سیب زمینی سرخ کرده در آن فرو برده شود.

12. to roast a potato in ashes
سیب زمینی را در خاکستر پختن

13. You are such a couch potato on weekends.
[ترجمه امیرحسین] شما در تعطیلات آخر هفته زیاد تلویزیون تماشا میکنید. ( عبارت couch potato به کسی گفته می شود که مدام روی مبل در حال تماشای تلویزیون است. )
|
[ترجمه گوگل]شما در آخر هفته ها چنین کاناپه ای هستید
[ترجمه ترگمان]شما در تعطیلات آخر هفته مثل یک سیب زمینی ساده هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They gave us bags of potato chips .
[ترجمه گوگل]کیسه های چیپس به ما دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها به ما کیسه های سیب زمینی را دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It rained for the potato harvest.
[ترجمه گوگل]باران برای برداشت سیب زمینی بارید
[ترجمه ترگمان]به خاطر برداشت محصول سیب زمینی باران آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The potato is a real monster.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی یک هیولای واقعی است
[ترجمه ترگمان] سیب زمینی یه هیولا واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Chop the potato into bite-sized pieces.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی را به اندازه لقمه خرد کنید
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی را خرد کنید و قطعات خرد شده را خرد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The humble potato may be the key to feeding the world's population.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی فروتن ممکن است کلید تغذیه جمعیت جهان باشد
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی فروتن ممکن است کلید تغذیه جمعیت جهان باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. He's turned into a real couch potato since he subscribed to the sports channel.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که در کانال ورزشی مشترک شد به یک سیب زمینی کاناپه واقعی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]او از زمانی که به این کانال ورزشی تعلق داشت تبدیل به یک سیب زمینی شیرین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیب زمینی (اسم)
spud, potato

انواع سیب زمینی (اسم)
potato

تخصصی

[صنایع غذایی] سیب زمینی

انگلیسی به انگلیسی

• plant grown for its starchy edible tubers (native to south america); edible tuber of the potato plant
a potato is a round white vegetable with a brown or red skin. potatoes grow underground.
see also hot potato.

پیشنهاد کاربران

سیب زمینی، دهاتی های آمریکن بهش میگن potater
potato ( n ) ( pəˈteɪt̮oʊ ) =a round white vegetable with a brown or red skin that grows underground, e. g. Will you peel the potatoes for me.
potato
1. سیب زمینی.
2. ( عامیانه ) سر، کله.
مثال:
Put your hat on your potato, and let’s get out of here
( also spud ) a large hole in a sock or stocking through which the flesh shows [? the shape the dirt that accrues to the bare flesh]
Irish apple ( n. )
a potato
In a slang context, potato is used to describe someone who is uninteresting, dull, strange, ugly, or fat. It can also be used as a humorous self - deprecating term by people with low self - esteem who think they are not attractive or cute enough to make others interested in them.
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان عامیانه، سیب زمینی برای توصیف شخصی که بی علاقه، کسل کننده، عجیب، زشت یا چاق است استفاده می شود. همچنین می تواند به عنوان یک اصطلاح طنزآمیز خود تحقیرآمیز توسط افراد با عزت نفس پایین که فکر می کنند آنقدر جذاب یا بامزه نیستند که دیگران را به خود علاقه مند کنند، استفاده شود.
I can’t believe you’re wearing that outfit. You look like a potato.
I’m feeling so potato today. I don’t want to do anything.
اصطلاح عامیانه
آدم نچسب کسل کننده عجیب بد قیافه یا چاق

منابع• https://livexp.com/question/is-potato-a-slang-xilwq35hf
اسم potato به معنای سیب زمینی
معادل فارسی اسم potato سیب زمینی است. potato یا سیب زمینی به گیاهی سفید رنگ با پوستی قهوه ای گفته می شود که جزء خانواده سبزیجات است و زیر زمین می روید. مثال:
baked potatoes ( سیب زمینی ( های ) پخته )
منبع: سایت بیاموز
سیب زمینی
چیپس

بپرس