potter

/ˈpɑːtər//ˈpɒtə/

معنی: کوزه گر، سفالگر، دیگ ساز، پرسه زدن
معانی دیگر: (انگلیس) رجوع شود به: putter، مزاحم شدن، مصدع شدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who makes pottery.

جمله های نمونه

1. Every potter praises his own pot.
[ترجمه گوگل]هر کوزه گری کوزه خودش را می ستاید
[ترجمه ترگمان]هر پاتر از دیگ خودش تعریف می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. PC Michael Potter attended the scene.
[ترجمه باران بخشنده] مایکل پاتر وارد صحنه می شود
|
[ترجمه گوگل]پی سی مایکل پاتر در صحنه حاضر شد
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی مایکل پاتر در صحنه حاضر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She loves to potter in the garden.
[ترجمه گوگل]او عاشق سفالگری در باغ است
[ترجمه ترگمان]او عاشق پاتر در باغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He loves to potter in the garden.
[ترجمه گوگل]او عاشق سفالگری در باغ است
[ترجمه ترگمان]او عاشق پاتر در باغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As the wheel turned, the potter shaped and squeezed the lump of clay into a graceful shape.
[ترجمه باران بخشنده] با چرخش چرخ، کوزه گر، توده گل را بشکل زیبایی در میآورد
|
[ترجمه گوگل]همانطور که چرخ می چرخید، سفالگر به شکل و فشردگی توده خاک رس را به شکلی برازنده درآورد
[ترجمه ترگمان]همان طور که چرخ می چرخید، پاتر شکل گل رس را به شکل زیبایی در می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After her escape from prison, Claire Potter adopted the alias Margaret Smith.
[ترجمه گوگل]کلر پاتر پس از فرار از زندان، نام مستعار مارگارت اسمیت را برگزید
[ترجمه ترگمان]پس از فرار او از زندان، کلیر پاتر نام مستعار مارگارت اسمیت را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Potter gambled everything on his new play being a hit.
[ترجمه گوگل]پاتر همه چیز را در نمایشنامه جدیدش قمار کرد که موفق شد
[ترجمه ترگمان]پاتر در بازی جدیدش همه چیز را به خطر انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every potter praises hit pot.
[ترجمه گوگل]هر سفالگری گلدان را ستایش می کند
[ترجمه ترگمان]هر کوزه گر از یک قابلمه خوشش میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Potter is better known for his TV work.
[ترجمه گوگل]پاتر بیشتر به خاطر کارهای تلویزیونی اش شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]پاتر برای کار تلویزیون او بهتر شناخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If Middlemass had spoken to Potter at 8:4 Potter was in the clear.
[ترجمه گوگل]اگر میدلماس در ساعت 8:4 با پاتر صحبت کرده بود، پاتر کاملاً واضح بود
[ترجمه ترگمان]اگر Middlemass در ساعت ۸: ۴ با پاتر صحبت کرده بود، پاتر به وضوح دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At weekends he would potter around the garden.
[ترجمه گوگل]آخر هفته ها در اطراف باغ سفالگری می کرد
[ترجمه ترگمان]در تعطیلات آخر هفته ها در اطراف باغ پرسه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is the new Harry Potter book out yet?
[ترجمه گوگل]آیا کتاب جدید هری پاتر هنوز منتشر نشده است؟
[ترجمه ترگمان]کتاب جدید هری پاتر هنوز نرسیده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The books about Harry Potter are very popular now, both at home and abroad.
[ترجمه گوگل]کتاب های مربوط به هری پاتر در حال حاضر چه در داخل و چه در خارج از کشور بسیار محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]کتاب های هری پاتر هم در خانه و هم در خارج بسیار محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As the wheel turned, the potter shaped the clay.
[ترجمه گوگل]با چرخش چرخ، سفالگر به گل رس شکل داد
[ترجمه ترگمان]همچنان که چرخ می چرخید، پاتر گل را شکل می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The potter carefully shaped the vase.
[ترجمه گوگل]سفالگر با دقت گلدان را شکل داد
[ترجمه ترگمان]کوزه گر با دقت گلدان را شکل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوزه گر (اسم)
potter

سفالگر (اسم)
potter

دیگ ساز (اسم)
potter

پرسه زدن (فعل)
moon, ramble, prog, rove, roam, loaf, saunter, knock about, prowl, loiter about, potter

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes ceramic objects from clay, one who makes pottery
loiter, move about slowly or aimlessly, putter
a potter is someone who makes pottery.
if you potter about or potter around, you pass the time in an unhurried way, doing pleasant things.

پیشنهاد کاربران

potter ( n ) ( pɑt̮ər ) =a person who makes clay pots by hand
potter
انجام کارهای لذت بخش، لذت بردن از زمان
سلام به معنی سفالگر یا همون کوزه گر میشه البته در جمله ای که در این زیر نوشتم. 👇👇👇 a person who has art in working with clay or making cups and plates and soan. . . . 😇😇این توضیح معنی pottery یا potter هست.
به معنای کوزه گر است
و فامیلی شخصیت اصلی فیلم هری پاتر
فامیل هری پاتره
کوزه گر
He is the potter, and we are the clay. The clay does not say to the potter, "Why have you molded me like this?"
او ( خدا ) کوزه گر است و ما خاک رس هستیم. خاک رس به کوزه گر نمی گوید: چرا اینجوری منو ساختی.
پرسه زدن قدم زدن
I spent the afternoon pottering around the garden doing a few odd jobs.
من بعدازظهر تو باغ قدم زدم واسه انجام کمی کارهای پیش بینی نشده.

بپرس