painted


معنی: مصور، سرخابی
معانی دیگر: رنگ شده، رنگ زده، رنگ کرده، رنگارنگ، نقاشی شده، پوشیده

جمله های نمونه

1. he painted a portrait of his mother
او عکس مادرش را نقاشی کرد.

2. he painted several pictures
او چندین تصویر نقاشی کرد.

3. he painted the house blue
او خانه را (برنگ) آبی رنگ زد.

4. javad painted my room cheaply and well
جواد اتاقم را ارزان و خوب رنگ زد.

5. they painted the fence white
نرده را رنگ سپید زدند.

6. a freshly painted room
اتاقی که به تازگی رنگ شده است.

7. indians with painted faces
سرخ پوستان با صورت های رنگ کرده

8. the pictures painted by kamal ulmolk are famous
نقاشی هایی که کمال الملک کشیده است معروف است.

9. they had painted the seams in the wall's brickwork white
درز آجرهای دیوار را رنگ سفید زده بودند.

10. a dummy window painted on the wall
پنجره ی دروغین که بر دیوار نقاشی شده بود

11. the picture he painted was a rather amateurish effort
تصویری که او کشید کار ناشیانه ای بود.

12. if wood is not painted it will perish
اگر به چوب رنگ زده نشود می پوسد.

13. small blisters on the painted table
برجستگی های کوچک روی میزی که رنگ شده است

14. usually a halo is painted around the heads of saints
معمولا دور سر مقدسان هاله ای نقاشی می کنند.

15. i will have the room painted
خواهم داد اتاق را رنگ بزنند.

16. the exterior of the box was painted red
بیرون جعبه را رنگ قرمز زده بودند.

17. the front of the building is painted red
نمای ساختمان قرمز رنگ شده است.

18. the interior of the box was painted red
درون جعبه قرمز رنگ شده بود.

19. the nose of the airplane is painted red
جلو هواپیما را رنگ قرمز زده اند.

20. not as black as it is painted to be
آنقدرها هم که می گویند بد نیست

21. he is not as cruel as he is painted
آنقدرها که می گویند ظالم نیست.

22. The room was painted pure white.
[ترجمه گوگل]اتاق به رنگ سفید خالص بود
[ترجمه ترگمان]اتاق مثل گچ سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This picture is the best you have painted.
[ترجمه گوگل]این عکس بهترین تصویری است که کشیده اید
[ترجمه ترگمان]این عکس بهترین تصویری است که شما نقاشی کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The painter painted the gate black.
[ترجمه گوگل]نقاش دروازه را سیاه کرد
[ترجمه ترگمان]نقاش دروازه را سیاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. They painted out the names on the door.
[ترجمه گوگل]اسامی را روی در نقاشی کردند
[ترجمه ترگمان]اسم ها را روی در نقاشی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The house was painted green throughout.
[ترجمه گوگل]کل خانه سبز رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]خانه به رنگ سبز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مصور (صفت)
illustrated, painted

سرخابی (صفت)
painted, rouged

انگلیسی به انگلیسی

• covered with paint

پیشنهاد کاربران

بپرس