paleface

/ˈpeɪlfeɪs//ˈpeɪlfeɪs/

معنی: نژاد سفید پوست، نژاد اریایی قفقازی، نژاد سفید پوست
معانی دیگر: (از نظر سرخ پوستان امریکا) سپید پوست، نژاداریایی قفقازی به تحقیر، سفید پوست لقبی است که گمان می کنندسر پوستان امریکایی بمردم سفیدپوست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (slang) a white person, as distinguished from an American Indian.

جمله های نمونه

1. My master, pale-faced, his forehead covered with a sheen of sweat, groaned and turned away.
[ترجمه گوگل]ارباب من با چهره ای رنگ پریده، پیشانی اش پوشیده از عرق، ناله ای کرد و برگشت
[ترجمه ترگمان]ارباب، رنگ پریده و رنگ پریده، با پیشانی پر از عرق، نالید و برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What about pale-faced geeks in plaid shirts?
[ترجمه گوگل]در مورد گیک های صورت رنگ پریده در پیراهن های چهارخانه چطور؟
[ترجمه ترگمان]اون geeks با صورت رنگ پریده در لباس plaid چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pale-faced doctors and nurses hurry along dark corridors.
[ترجمه گوگل]پزشکان و پرستاران رنگ پریده با عجله در راهروهای تاریک حرکت می کنند
[ترجمه ترگمان]دکترها و پرستارا با عجله در راهروهای تاریک به سرعت حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On it was a pale-faced corpse with an arm flipping over the edge of the stretcher.
[ترجمه گوگل]روی آن جسدی با صورت رنگ پریده با بازویی که روی لبه برانکارد می چرخید بود
[ترجمه ترگمان]روی آن یک جسد با صورت رنگ پریده با یک بازو روی لبه برانکار نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They were both pale-faced, hot and dishevelled, and dressed in loose-fitting crumpled clothes.
[ترجمه گوگل]هر دو رنگ پریده، داغ و ژولیده بودند و لباس های مچاله شده گشاد به تن داشتند
[ترجمه ترگمان]هر دو رنگ پریده، داغ و ژولیده بودند و با لباس های مچاله و گشاد پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Although he did not appear to be undernourished, he was pale-faced.
[ترجمه گوگل]اگرچه به نظر نمی رسید که او دچار سوءتغذیه باشد، اما چهره اش رنگ پریده بود
[ترجمه ترگمان]با آن که به نظر نمی رسید اهل undernourished باشد، رنگش پریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ha! Cursed paleface, do you dare to enter the camp of Red Chief ?
[ترجمه گوگل]ها! رنگ پریده نفرین شده، جرات داری وارد اردوگاه رد چیف بشی؟
[ترجمه ترگمان]ها! ! اون paleface نفرین شده، جرات کردی به کمپ \"سرخ\" وارد بشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I will not dwell on, nor mourn over, our untimely decay, nor reproach my paleface brothers with hastening it as we too may have been somewhat to blame.
[ترجمه گوگل]من به زوال نابهنگام خود نمی پردازم، نه سوگواری می کنم، نه برادران رنگارنگ خود را با شتاب در آن سرزنش نمی کنم، زیرا ممکن است ما نیز تا حدودی مقصر بوده باشیم
[ترجمه ترگمان]من نه تنها زندگی خواهم کرد، نه سوگواری می کنم، نه از آن over untimely، نه از آن برادرهای paleface که با شتاب آن را hastening، چون ممکن است تا حدی تقصیر ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نژاد سفید پوست (اسم)
paleface

نژاد اریایی قفقازی (اسم)
paleface

نژاد سفید پوست (صفت)
paleface

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) derogatory term for a white person (as opposed to an american indian)

پیشنهاد کاربران

بپرس