panacea

/ˌpænəˈsiːə//ˌpænəˈsɪə/

معنی: نوش دارو، اکسیر، علاج عام
معانی دیگر: داروی همه ی دردها، همه درمان، علاج قطعی، حلال مسائل، اسقولوفندریون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a remedy or solution for all diseases, ills, or difficulties; cure-all.

- Antibiotics are not a panacea, but they are a useful weapon in the fight against disease.
[ترجمه گوگل] آنتی بیوتیک ها نوشدارویی نیستند، اما سلاح مفیدی در مبارزه با بیماری ها هستند
[ترجمه ترگمان] آنتی بیوتیک ها یک داروی panacea نیستند، اما آن ها یک سلاح مفید در مبارزه با بیماری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There is no panacea in the fight against poverty; multiple approaches must be taken.
[ترجمه گوگل] نوشدارویی در مبارزه با فقر وجود ندارد رویکردهای متعددی باید اتخاذ شود
[ترجمه ترگمان] هیچ panacea در مبارزه با فقر وجود ندارد؛ رویکردهای چندگانه باید اتخاذ شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. money is not the panacea that you think!
پول آنطور که تو فکر می کنی حلال مشکلات نیست !

2. Technology is not a panacea for all our problems.
[ترجمه Mrjn] تکنولوژی حلال همه ی مشکلات ما نیست.
|
[ترجمه گوگل]فناوری نوشدارویی برای همه مشکلات ما نیست
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی یک panacea برای تمام مشکلات ما نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Membership of the ERM is not a panacea for Britain's economic problems.
[ترجمه گوگل]عضویت در ERM نوشدارویی برای مشکلات اقتصادی بریتانیا نیست
[ترجمه ترگمان]عضویت of یک panacea برای مشکلات اقتصادی بریتانیا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is no single panacea for the problem of unemployment.
[ترجمه گوگل]هیچ درمان واحدی برای معضل بیکاری وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکل بیکاری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's no single panacea for the country's economic ills.
[ترجمه گوگل]هیچ داروی واحدی برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no panacea for the country's economic problems.
[ترجمه گوگل]هیچ چاره ای برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is, he stresses,(sentence dictionary) neither a panacea nor a Pandora's box.
[ترجمه گوگل]او تأکید می کند که (فرهنگ جملات) نه نوشدارویی است و نه جعبه پاندورا
[ترجمه ترگمان]او تاکید می کند که این عبارت است از: (فرهنگ لغت)نه یک داروی panacea و نه یک جعبه Pandora
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Free trade, however, is not a panacea.
[ترجمه گوگل]با این حال، تجارت آزاد نوشدارویی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال تجارت آزاد یک panacea نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It was the universal panacea for a broken heart.
[ترجمه گوگل]این نوشداروی جهانی برای یک قلب شکسته بود
[ترجمه ترگمان]این داروی همگانی برای یک قلب شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The truth is that selling oestrogen as a panacea was a miscalculation.
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که فروش استروژن به عنوان دارو یک اشتباه محاسباتی بود
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که فروش هورمون استروژن به عنوان یک panacea اشتباه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That was the rich man's panacea for the litany of ills of the poor.
[ترجمه گوگل]این نوش داروی مرد ثروتمند برای انبوه بیماری های فقرا بود
[ترجمه ترگمان]این داروی مسکن مرد ثروتمندی بود که برای the گران بهای فقرا تجویز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Librarians welcomed computerization as the panacea for all their cataloguing problems.
[ترجمه گوگل]کتابداران از کامپیوتری شدن به عنوان نوشدارویی برای همه مشکلات فهرست نویسی خود استقبال کردند
[ترجمه ترگمان]Librarians از کامپیوتری شدن به عنوان یک panacea برای تمام مشکلات فهرست نویسی خود استقبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Debt reduction should not be seen as a panacea for the region's economic problems.
[ترجمه گوگل]کاهش بدهی را نباید نوشدارویی برای مشکلات اقتصادی منطقه دانست
[ترجمه ترگمان]کاهش بدهی نباید به عنوان یک panacea برای مشکلات اقتصادی منطقه تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, social anthropology can offer no general panacea for our present ills and discontents.
[ترجمه گوگل]با این حال، انسان‌شناسی اجتماعی نمی‌تواند نوشداروی کلی برای بیماری‌ها و نارضایتی‌های کنونی ما ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، انسان شناسی اجتماعی نمی تواند یک panacea عمومی برای مشکلات فعلی و ناراضی ارایه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It had started out as a panacea for one failed relationship and had quickly become a relationship in itself.
[ترجمه گوگل]این به عنوان نوشدارویی برای یک رابطه شکست خورده شروع شده بود و به سرعت به یک رابطه تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک panacea برای یک رابطه شکست خورده شروع شده بود و به سرعت به یک رابطه تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوش دارو (اسم)
cure-all, panacea

اکسیر (اسم)
panacea, elixir

علاج عام (اسم)
panacea

انگلیسی به انگلیسی

• cure-all, medication which can heal any problem
a panacea is something that is supposed to be a cure for any problem or illness.

پیشنهاد کاربران

علاج عام
علاج همه دردها
There is no panacea for country's economic problems
1 - درمان همه دردها
2 - حلال همه مشکلات
پاسخ جامع - راه حل کلی - علاج قطعی
اکسیر جوانی ماده جوانی
کلید موفقیت
چاره ی تمامی مشکلات
راه حل نهایی

بپرس