parabola

/pəˈræbələ//pəˈræbələ/

معنی: شلجمی، قطع مخروط، قطع مکانی
معانی دیگر: (هندسه) سهمی، سهمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a plane curve such as that formed by the intersection of a right circular cone and a plane that is parallel to a straight line up the side of the cone, such curve resembling the path of an object that is thrown forward in the air and falls to earth.

جمله های نمونه

1. directrix parabola
راهنمای سهمی

2. However the results give an approximate parabola with a minimum in the range of voltages studied.
[ترجمه میثم] اگرچه با مطالعه در محدوده حداقل ولتاژنتایج تقریبا یکسانی بدست می اید
|
[ترجمه میثم] گرچه با مطالعه محدوده حداقل ولتاژ نتایج یکسانی بوجود می آید.
|
[ترجمه میثم] گرچه نتایج سهمی شکل تقریبایکسانی با مطالعه محدوده حداقل ولتاژهابدست می آید.
|
[ترجمه گوگل]با این حال، نتایج یک سهمی تقریبی با حداقل در محدوده ولتاژ مورد مطالعه را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، نتایج یک سهمی تقریبی با حداقل در دامنه ولتاژ مطالعه شده می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Properties of a parabola All parabolas are similar.
[ترجمه گوگل]خواص سهمی همه سهمی ها شبیه هم هستند
[ترجمه ترگمان]ویژگی های سهمی شکل همه سهمی شبیه هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The parabola has the important property of reflecting to its focus all lines parallel to the x axis.
[ترجمه گوگل]سهمی دارای خاصیت مهمی است که تمام خطوط موازی با محور x را به کانون خود منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]فاصله سهمی دارای ویژگی مهم انعکاس همه خطوط موازی با محور x است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Distance a locates the focus of the parabola on the x axis.
[ترجمه گوگل]فاصله a کانون سهمی را روی محور x قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]فاصله فوکوس بر روی محور x را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Properties of a parabola All parabolas are similar. Focal length a determines the magnitude.
[ترجمه گوگل]خواص سهمی همه سهمی ها شبیه هم هستند فاصله کانونی a قدر را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]ویژگی های سهمی شکل همه سهمی شبیه هم هستند فاصله کانونی یک اندازه را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The parabola is the section of a right circular cone on a plane parallel to the slope of the cone.
[ترجمه گوگل]سهمی قسمتی از یک مخروط دایره ای راست در صفحه ای موازی با شیب مخروط است
[ترجمه ترگمان]شکل سهمی بخشی از یک مخروط مدور درست بر روی صفحه موازی با شیب مخروط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For the path to be an exact parabola the direction of the force acting must not change.
[ترجمه گوگل]برای اینکه مسیر یک سهمی دقیق باشد، جهت نیروی وارده نباید تغییر کند
[ترجمه ترگمان]برای مسیری که باید در مسیر درست باشد، جهت نیرویی که عمل می کند نباید تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The interpolation algorithm a parabola based on principle of one by one comparison is pro - posed.
[ترجمه گوگل]الگوریتم درون یابی سهمی بر اساس اصل مقایسه یک به یک ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]الگوریتم درون یابی یک سهمی در اصل یک با یک مقایسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The plane should follow the parabola.
[ترجمه گوگل]هواپیما باید پارابولا را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]هواپیما باید حرکت را دنبال می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Static oxidation curve is basically parabola.
[ترجمه گوگل]منحنی اکسیداسیون استاتیک اساسا سهمی است
[ترجمه ترگمان]منحنی اکسیداسیون ایستا اساسا چرخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The parabola would control air flow in a way that would lessen the shockwave, NASA says.
[ترجمه گوگل]ناسا می گوید سهمی جریان هوا را به گونه ای کنترل می کند که موج ضربه را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]ناسا می گوید که این سهمی جریان هوا را به گونه ای کنترل خواهد کرد که the را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parabola detection is a fundamental problem in road recognition application.
[ترجمه گوگل]تشخیص سهمی یک مشکل اساسی در کاربرد تشخیص جاده است
[ترجمه ترگمان]تشخیص parabola یک مساله بنیادی در کاربرد تشخیص جاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An aeroplane is flown on a specifically curved path-a parabola.
[ترجمه گوگل]یک هواپیما در یک مسیر منحنی خاص - سهمی - پرواز می کند
[ترجمه ترگمان]هواپیما در یک خط مستقیم بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The departure leg would be the mirror image of the inbound path ( a hyperbola or parabola ).
[ترجمه گوگل]پای خروجی تصویر آینه ای مسیر ورودی (هذلولی یا سهمی) خواهد بود
[ترجمه ترگمان]پای ترک تصویر آینه ای همان مسیر ورودی (یک hyperbola یا سهمی متحرک)خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شلجمی (اسم)
ellipse, parabola

قطع مخروط (اسم)
parabola

قطع مکانی (اسم)
parabola

تخصصی

[کامپیوتر] سهمی
[ریاضیات] سهمی

انگلیسی به انگلیسی

• curve formed by the intersection of a cone with a plane parallel to its side (mathematics)
a parabola is a type of curve that is like the path of something that is thrown up into the air and comes down in a different place.

پیشنهاد کاربران

پارابول یا سَهمی یا هر اسم دیگری که برای اش بزاریم اساسا یک منحنی U مانند است که در ریاضیات، هندسه، فیزیک، مهندسی، اخترشناسی و غیره استفاده میشود.
parabola
منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/parabola
قطع مکانی، قطع مخروط
در ریاضیات سَهمی ( به انگلیسی: Parabola ) مکان هندسی نقاطی از صفحه است که از یک خط و از یک نقطه هم فاصله هستند. این منحنی که شَلجَمی یا شَلغَمی هم نامیده می شود یکی از مقاطع مخروطی می باشد، زیرا از تقاطع یک صفحه و یک مخروط می تواند به وجود بیاید. سهمی و هذلولی دو مقطع مخروطی باز هستند و بیضی و دایره دو مقطع مخروطی بسته.
...
[مشاهده متن کامل]

استادهای محترمی ک ترجمه میکنید، لطف کنید یک جوری ترجمه کنید ک خود واژه ترجمه شده قابل فهم باشه، مخصوصا برای افرادی ک رشته تخصصیشون نیست. الان خود واژه "شلجمی"نیاز ب ترجمه داره، وگرنه گوشی خودم هم همین معنی رو نوشته بود . لااقل یک توضیحی در موردش بدید یا شکل رسم کنید ادم متوجه شه. ما هم بلدیم واژه های تخصصی رشته خودمون رو ب گونه ای بگیم ک براتون قابل فهم نباشه. یکی از ایرادهای ما ایرانی ها همینه. یک واژه رو که بلدیم فکر میکنیم بقیه هم بلدن، و اگه کسی بلد نباشه، میگیم بیسواده. گویا خودمون معنی تمام واژه های زبان خودمون رو بلدیم. چه واژه های passiveو چهactive. . . .
...
[مشاهده متن کامل]


بپرس