parallel processing

/ˈperəˌlelˈproʊsesɪŋ//ˈpærəlelˈprəʊsesɪŋ/

پردازش موازی

جمله های نمونه

1. Real Time Systems Manager software, optimised for parallel processing applications, is also provided.
[ترجمه گوگل]نرم افزار Real Times Systems Manager، بهینه سازی شده برای برنامه های کاربردی پردازش موازی نیز ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]نرم افزار مدیر سیستم های زمان واقعی، که برای کاربردهای پردازش موازی بهینه شده است نیز ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. OnLine 0 is Informix's full-featured massively parallel processing solution, which its co-developing with Sequent.
[ترجمه گوگل]OnLine 0 راه حل کامل پردازش موازی گسترده Informix است که با Sequent در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]online ۰ یک راه حل پردازش بسیار موازی است که در آن با sequent رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Lab is working on futures in parallel processing, distributed data-sharing systems, transaction processing, graphics, multimedia and visualisation.
[ترجمه گوگل]این آزمایشگاه در حال کار بر روی معاملات آتی در پردازش موازی، سیستم های اشتراک گذاری داده های توزیع شده، پردازش تراکنش، گرافیک، چند رسانه ای و تجسم است
[ترجمه ترگمان]آزمایشگاه بر روی آینده در پردازش موازی کار می کند، سیستم های به اشتراک گذاری داده، پردازش تراکنش، گرافیک، چندرسانه ای و visualisation را توزیع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The use of parallel processing in finite element analysis.
[ترجمه گوگل]استفاده از پردازش موازی در تحلیل اجزای محدود
[ترجمه ترگمان]استفاده از پردازش موازی در آنالیز آلمان محدود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are suitable for parallel processing, with one process for each node.
[ترجمه گوگل]آنها برای پردازش موازی با یک فرآیند برای هر گره مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای پردازش موازی، با یک فرآیند برای هر نود مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This requires both parallel processing and a system of constraint satisfaction, and connectionism offers a way of implementing such a system.
[ترجمه گوگل]این امر هم به پردازش موازی و هم به یک سیستم ارضای محدودیت نیاز دارد و پیوندگرایی راهی برای اجرای چنین سیستمی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این امر نیازمند پردازش موازی و یک سیستم رضایتمندی محدود است و connectionism روشی برای اجرای چنین سیستمی ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Based on this, the parallel processing strategy for cyclic query is proposed.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، استراتژی پردازش موازی برای پرس و جو چرخه ای پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]براساس این، استراتژی پردازش موازی برای پرس و جوی حلقوی پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The proposed DSP employs parallel processing techniques, such as SIMD, vector processing, DSP schemes and adopts low power features for wireless applications.
[ترجمه گوگل]DSP پیشنهادی از تکنیک‌های پردازش موازی، مانند SIMD، پردازش برداری، طرح‌های DSP استفاده می‌کند و ویژگی‌های کم مصرف را برای برنامه‌های بی‌سیم به کار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]DSP پیشنهادی از تکنیک های پردازش موازی مانند SIMD، پردازش برداری، طرح های DSP و استفاده از مشخصه های قدرت پایین برای کاربردهای بی سیم استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In fact, parallel processing is practical for only a few classes of programs today.
[ترجمه گوگل]در واقع، امروزه پردازش موازی تنها برای چند کلاس از برنامه ها عملی است
[ترجمه ترگمان]در واقع، پردازش موازی برای تنها چند کلاس از برنامه ها، عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An efficient parallel processing method for deblocking filter design in H. 264 video coding standard is presented.
[ترجمه گوگل]یک روش پردازش موازی کارآمد برای رفع انسداد طراحی فیلتر در استاندارد کدگذاری ویدیویی H 264 ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش پردازش موازی کارآمد برای طراحی فیلتر deblocking در H استاندارد کدگذاری ۲۶۴ ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The disputation between serial processing and parallel processing has been perennial.
[ترجمه گوگل]بحث بین پردازش سریال و پردازش موازی همیشگی بوده است
[ترجمه ترگمان]بحث بین پردازش سریال و پردازش موازی جاودانه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thread level parallel processing is one of the key technologies for modern processor design, which improves the processor performance and resource utilization effectively.
[ترجمه گوگل]پردازش موازی سطح نخ یکی از فناوری های کلیدی برای طراحی پردازنده مدرن است که عملکرد پردازنده و استفاده از منابع را به طور موثر بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]رشته رشته پردازش موازی یکی از تکنولوژی های کلیدی طراحی پردازنده مدرن است که عملکرد پردازنده و کاربرد منابع را به طور موثر بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Parallel processing possesses incomparable superiority relative to traditional sequential processing.
[ترجمه گوگل]پردازش موازی نسبت به پردازش متوالی سنتی برتری غیر قابل مقایسه ای دارد
[ترجمه ترگمان]پردازش موازی دارای برتری بی نظیر نسبت به پردازش سنتی سنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Parallel processing provides an effective solution for engineering calculation of large – scale electric power system.
[ترجمه گوگل]پردازش موازی یک راه حل موثر برای محاسبه مهندسی سیستم قدرت الکتریکی در مقیاس بزرگ ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]پردازش موازی راه حلی موثر برای محاسبه مهندسی سیستم قدرت با مقیاس بزرگ ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. These will handle reliable distributed data and transaction delivery, scalable parallel processing and capacity planning and design for database environments.
[ترجمه گوگل]اینها داده های توزیع شده قابل اعتماد و تحویل تراکنش، پردازش موازی مقیاس پذیر و برنامه ریزی و طراحی ظرفیت برای محیط های پایگاه داده را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]این ها شامل داده های توزیع شده و تحویل تراکنش، پردازش موازی مقیاس پذیر و برنامه ریزی ظرفیت و طراحی برای محیط های پایگاه داده خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] پردازش موازی - پردازش موازی انجام یک محاسبه در یک لحظه در cpu های مختلف، یا در یک cpu را می تواند بیش از یک دستورالعمل را در یک زمان انجام دهد . اکثر موازی کاری ها به وسیله ی یک cpu انجام می شود که را می تواند توجه خود را میان کارهای گوناگونی تقسیم کند . این حالت را پردازش موازی یا اشتراک زمانی می گویند .
[برق و الکترونیک] پردازش موازی پردازش دویا چند برناه به طور همزمان در کامپیوتری که بیش از یک پردازشگر فعال دارد .

انگلیسی به انگلیسی

• simultaneous processing of several computer commands

پیشنهاد کاربران

بپرس