paramilitary

/ˌperəˈmɪləˌteri//ˌpærəˈmɪlɪtri/

شبه نظامی، پیرا ارتشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or concerning a group that has a military structure and purpose but is not part of a nation's armed forces.

جمله های نمونه

1. Searches by the army and paramilitary forces have continued today.
[ترجمه گوگل]جستجوهای ارتش و نیروهای شبه نظامی امروز نیز ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]عملیات ارتش و نیروهای شبه نظامی امروز ادامه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In some countries the police have paramilitary duties.
[ترجمه گوگل]در برخی کشورها پلیس وظایف شبه نظامی دارد
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، پلیس عوارض شبه نظامی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In some countries, police and fire officers have paramilitary training.
[ترجمه گوگل]در برخی کشورها، افسران پلیس و آتش نشانی آموزش شبه نظامی دارند
[ترجمه ترگمان]در برخی کشورها، افسران پلیس و افسران پلیس آموزش شبه نظامی دیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The soldiers were deployed to help paramilitary police seal the border.
[ترجمه گوگل]سربازان برای کمک به پلیس شبه نظامی در بستن مرز مستقر شدند
[ترجمه ترگمان]این سربازان برای کمک به پلیس شبه نظامی برای بستن مرز اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Paramilitary death squads are rumoured to be operating in the area.
[ترجمه گوگل]شایعه شده است که جوخه های مرگ شبه نظامی در این منطقه فعالیت می کنند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که گروه های شبه نظامی در منطقه در حال فعالیت در این ناحیه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There had been no paramilitary involvement and no one had been injured, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که هیچ دخالت شبه‌نظامی در جریان نبوده و کسی زخمی نشده است
[ترجمه ترگمان]او گفت که هیچ درگیری شبه نظامی وجود نداشته است و هیچ کس زخمی نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The protestors eventually surrendered to paramilitary police.
[ترجمه گوگل]معترضان در نهایت تسلیم پلیس شبه نظامی شدند
[ترجمه ترگمان]این معترضان در نهایت تسلیم پلیس شبه نظامی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Armed paramilitary police placed central Turin under a virtual state of siege for the hearing on Saturday morning.
[ترجمه گوگل]پلیس شبه نظامی مسلح مرکز تورین را برای جلسه استماع صبح شنبه در حالت مجازی تحت محاصره قرار داد
[ترجمه ترگمان]پلیس شبه نظامی مسلح، Turin مرکزی را تحت یک وضعیت مجازی محاصره برای جلسه دادرسی صبح روز شنبه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She and the wife of another detained paramilitary officer took a taxi shortly afterwards.
[ترجمه گوگل]او و همسر یکی دیگر از افسران شبه نظامی بازداشت شده اندکی بعد سوار تاکسی شدند
[ترجمه ترگمان]او و همسر یکی دیگر از افسران شبه نظامی دستگیر شده کمی بعد از آن یک تاکسی گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were wearing paramilitary uniform and red berets.
[ترجمه گوگل]آنها لباس شبه نظامی و کلاه قرمزی به تن داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها یونیفرم نظامی و کلاه های پشمی قرمز به تن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had not previously read anything about a paramilitary police force.
[ترجمه گوگل]من قبلاً چیزی در مورد نیروی پلیس شبه نظامی نخوانده بودم
[ترجمه ترگمان]قبلا چیزی در مورد نیروی شبه نظامی پلیس نخوانده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The five paramilitary officers from the Rathcoole district had each an unblemished record as a law-abiding citizen.
[ترجمه گوگل]پنج افسر شبه‌نظامی از ناحیه راثکول، هر کدام سابقه‌ای بی‌نقص به‌عنوان شهروندی قانونمند داشتند
[ترجمه ترگمان]پنج افسر شبه نظامی از ناحیه Rathcoole به عنوان یک شهروند مطیع قانون، دارای سابقه سالم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Over 100 of those killed were paramilitary gendarmes who were stationed in the area to counter Kurdish guerrilla activity.
[ترجمه گوگل]بیش از 100 نفر از کشته شدگان ژاندارم های شبه نظامی بودند که برای مقابله با فعالیت های چریک های کرد در منطقه مستقر بودند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۱۰۰ تن از کشته شدگان نیروهای شبه نظامی بودند که در منطقه مستقر شده بودند تا فعالیت چریکی کرد را کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All paramilitary groups, including those on ceasefire, continue to raise millions of pounds.
[ترجمه گوگل]همه گروه‌های شبه‌نظامی، از جمله گروه‌های آتش‌بس، به جمع‌آوری میلیون‌ها پوند ادامه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]همه گروه های شبه نظامی از جمله آن هایی که در حال آتش بس هستند، به افزایش میلیون ها پوند ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Civilians and members of security and paramilitary forces are also reported to have been physically ill-treated after being captured or detained.
[ترجمه گوگل]همچنین گزارش شده است که غیرنظامیان و اعضای نیروهای امنیتی و شبه نظامی پس از دستگیری یا بازداشت مورد بدرفتاری فیزیکی قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که غیرنظامیان و نیروهای امنیتی و نیروهای شبه نظامی بعد از دستگیر شدن یا بازداشت شدن از نظر فیزیکی بیمار بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• semi-military, quasi-military; assisting the military
a paramilitary organization is one that has a military structure and performs either military or civil functions in a country.
a paramilitary organization is also an illegal group that is organized like an army and operates against an established power.
paramilitaries are the members of a paramilitary organization.

پیشنهاد کاربران

بپرس