pardonable

/ˈpɑːrdnəbl̩//ˈpɑːdnəbl̩/

معنی: قابل بخشیدن
معانی دیگر: قابل بخشیدن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of pardon.

جمله های نمونه

1. He had made the pardonable mistake of trusting the wrong person.
[ترجمه گوگل]او مرتکب اشتباه قابل بخشش شده بود که به شخص اشتباه اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان]اشتباه خود را اشتباه کرده بود که به آدم اشتباهی اعتماد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But pardonable errors are errors none the less.
[ترجمه گوگل]اما خطاهای قابل بخشش اشتباه هستند
[ترجمه ترگمان]اما در هر حال اشتباه ات pardonable اشتباه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The latter can, declares S E Finer with pardonable exaggeration, be counted on one's fingers and toes.
[ترجمه گوگل]S E Finer با اغراق قابل بخشش اعلام می کند که دومی را می توان روی انگشتان دست و پا شمرد
[ترجمه ترگمان]فرد می تواند با مقدار قابل بخشایشی، اظهار داشته باشد که روی انگشتان و انگشتان یک انگشت حساب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. LOVE - THE MOST INTERESTING AND PARDONABLE OF HUMAN WEAKNESEESE.
[ترجمه گوگل]عشق - جالب ترین و قابل بخشش ترین افراد ضعیف بشر
[ترجمه ترگمان]عشق - جالب ترین و pardonable of WEAKNESEESE انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Such a small mistake is pardonable.
[ترجمه گوگل]چنین اشتباه کوچکی قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]یک اشتباه کوچک قابل بخشش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pardonable affectations of her youth and beauty unpardonably continue, increase even with her years, and are doubly exerted in hopes of concealing the number.
[ترجمه گوگل]تأثیرات بخشودنی جوانی و زیبایی او به طور نابخشودنی ادامه می یابد، حتی با گذشت سال های او افزایش می یابد و به امید پنهان کردن تعداد آنها مضاعف می شود
[ترجمه ترگمان]The و pardonable pardonable جوانی و زیبایی او، حتی با گذشت سال ها افزایش می یابد و به امید پنهان کردن شماره، مضاعف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pardonable, without what bedrock, hard to avoid puts rich colour psychology.
[ترجمه گوگل]قابل عفو، بدون چه بستر، سخت به اجتناب از روانشناسی رنگ غنی قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]بدون وجود سنگ بس تر، سخت است که از روان شناسی رنگ غنی اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pardonable engineering personnel plaints, this project is even more complex than building an airport.
[ترجمه گوگل]پرسنل مهندسی قابل بخشش هستند، این پروژه حتی پیچیده تر از ساخت فرودگاه است
[ترجمه ترگمان]این پروژه حتی پیچیده تر از ساخت فرودگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pardonable they are alled over try a how he protects skin to taste, the puzzle that still can become LA MER Hai La finally forever epigone .
[ترجمه گوگل]قابل ببخشید که آنها سعی می کنند چگونه از پوست به طعم محافظت کند، پازلی که هنوز هم می تواند به LA MER Hai La در نهایت برای همیشه تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها در تلاش برای امتحان نحوه حفاظت از پوست به سلیقه هستند، معمایی که هنوز می تواند برای همیشه epigone لا MER لا Hai تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "I have", he remarked with pardonable pride, "done what I set out to do. "
[ترجمه گوگل]او با غرور قابل بخشش گفت: «من آنچه را که در نظر داشتم انجام دادم »
[ترجمه ترگمان]او با غرور pardonable گفت: \"من\" کاری را که من برای انجام دادن انجام دادم، انجام دادم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Surely these are all legitimate stratagems for the diarist-and using them would be a pardonable offence.
[ترجمه گوگل]مطمئناً اینها همه حیله های مشروع برای روزنامه نگار هستند - و استفاده از آنها جرمی قابل بخشش است
[ترجمه ترگمان]مطمئنا اینها همه حیله های قانونی برای the هستند - و استفاده از آن ها یک جرم محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Bishop was accustomed to listen in silence to these innocent and pardonable maternal boasts.
[ترجمه گوگل]اسقف عادت داشت در سکوت به این لاف های مادرانه معصومانه و قابل بخشش گوش کند
[ترجمه ترگمان]اسقف عادت داشت که در سکوت به این معصوم معصوم و قابل ترحم گوش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since most chair by generator people do aspect is very deformed, sneakingly, pardonable also many people become it transparent.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که بیشتر صندلی توسط افراد ژنراتور انجام می شود جنبه بسیار تغییر شکل داده است، به طرز یواشکی، قابل بخشش است همچنین بسیاری از مردم آن را شفاف می کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بیشتر صندلی توسط افراد ژنراتور بسیار تغییر شکل می دهد، sneakingly و pardonable نیز افراد بسیاری آن را شفاف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. F . Lucy was proud of her wonderful cooking skill, and it was pardonable.
[ترجمه گوگل]اف لوسی به مهارت فوق العاده اش در آشپزی افتخار می کرد و قابل بخشش بود
[ترجمه ترگمان]اف لوسی به مهارت فوق العاده آشپزی خود افتخار می کرد و آن را pardonable تلقی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل بخشیدن (صفت)
pardonable

انگلیسی به انگلیسی

• forgivable, can be forgiven; atonable, can be absolved
you describe a bad action or attitude as pardonable when you can understand why someone did it or has it and think that they can be forgiven for it in the circumstances.

پیشنهاد کاربران

بپرس