parlor

/ˈpɑːrlər//ˈpɑːlə/

معنی: اطاق پذیرایی، اطاق نشیمن
معانی دیگر: مغازه (یا رستوران و غیره که مثل اتاق منزل تزیین شده است) (انگلیس: parlour)، (در اصل) اتاق مهمانی، اتاق پذیرایی، (قدیمی) اتاق نشیمن، (در هتل و مهمانسرا و غیره) اتاق مذاکره (اتاق کوچکی در کنار سرسرای بزرگ)، اتاق ملاقات های خصوصی، parlour اطاق نشیمن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a room in a house, hotel, restaurant, or the like for conversation or entertaining guests.

(2) تعریف: a room or establishment devoted to a particular activity or business.

- a beauty parlor
[ترجمه گوگل] یک سالن زیبایی
[ترجمه ترگمان] یک اتاق پذیرایی زیبا،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a billiards parlor
[ترجمه گوگل] یک سالن بیلیارد
[ترجمه ترگمان] یک اتاق بیلیارد بیلیارد،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a beauty parlor
آرایشگاه (زنانه)

2. a funeral parlor
موسسه ی کفن و دفن

3. an ice-cream parlor
فروشگاه بستنی

4. She showed me into the parlor.
[ترجمه مینا] او مرا به اتاق نشیمن راهنمایی کرد
|
[ترجمه گوگل]او مرا به سالن نشان داد
[ترجمه ترگمان]او مرا به اتاق نشیمن راهنمایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had a facial at the beauty parlor.
[ترجمه گوگل]او در سالن زیبایی آرایش صورت داشت
[ترجمه ترگمان] اون یه چهره توی سالن زیبایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leroy stole up the hall to the parlor.
[ترجمه گوگل]لروی سالن را به سمت سالن دزدید
[ترجمه ترگمان]لیروی \"هال رو به اتاق نشیمن دزدید\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was converting his storefront to an espresso parlor.
[ترجمه گوگل]داشت ویترین مغازه اش را به یک اسپرسوفروشی تبدیل می کرد
[ترجمه ترگمان] جلوی یه مغازه \"اسپرسو\" رو تبدیل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She took him to a pachinko parlor, a long narrow room full of people pressed against upright machines.
[ترجمه گوگل]او را به یک سالن پاچینکو برد، یک اتاق دراز باریک پر از مردمی که به دستگاه‌های ایستاده فشار می‌آورند
[ترجمه ترگمان]او را به اتاق پذیرایی pachinko برد، اتاقی تنگ و تنگ و پر از مردمی که در مقابل ماشین های شق ورق نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Putting a bullet through a million close-printed names-a parlor game.
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک گلوله در میان میلیون‌ها نام با چاپ نزدیک - یک بازی سالنی
[ترجمه ترگمان]گذاشتن یه گلوله از یه میلیون ها اسم جعلی - یه بازی parlor -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Downstairs, I hid behind the parlor curtain and watched the street.
[ترجمه گوگل]در طبقه پایین، پشت پرده سالن پنهان شدم و خیابان را تماشا کردم
[ترجمه ترگمان]در طبقه پایین، پشت پرده اتاق نشیمن پنهان شدم و خیابان را تماشا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To the right was a parlor with more rosewood paneling.
[ترجمه گوگل]در سمت راست، یک سالن با پانل های چوبی بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]در سمت راست، یک اتاق پذیرایی با قاب چوب صندل سرخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He went into the parlor while I watched from my post behind the kitchen door.
[ترجمه گوگل]او به داخل سالن رفت در حالی که من از پستم پشت در آشپزخانه نگاه می کردم
[ترجمه ترگمان]او به اتاق پذیرایی رفت و من از پشت در آشپزخانه به پشت در آشپزخانه نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That day, I took the cat into the parlor and lay down in the middle of the rug holding him.
[ترجمه گوگل]آن روز گربه را به داخل سالن بردم و وسط فرش دراز کشیدم و او را در آغوش گرفتم
[ترجمه ترگمان]ان روز گربه را به اتاق نشیمن بردم و وسط قالیچه دراز کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He led me into his parlor, a clutter of mildewed books, yellowed newspapers and battered filing cabinets.
[ترجمه گوگل]او مرا به داخل سالنش، انبوهی از کتاب‌های کپک‌زده، روزنامه‌های زرد شده و کابینت‌های بایگانی ضربه خورده هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]او مرا به اتاق نشیمن خودش برد، یک مشت کتاب های کپک زده، روزنامه های زرد زرد و قفسه های بایگانی بایگانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اطاق پذیرایی (اسم)
drawing room, parlor, parlour

اطاق نشیمن (اسم)
parlor, parlour

انگلیسی به انگلیسی

• sitting room, living room; guest room; lounge, salon

پیشنهاد کاربران

parlor مترادف living room و sitting room است.
تالار، سالن
:SYN
Sitting room
اتاق پذیرایی - اتاق نشیمن
. . .
?A: Have you got a piano
B: A piano? Mm - hm. Yes, there's one in ⭐the parlor
?A: Would you sing for me
B: You wouldn't want to hear me sing
. . .
Citizen Kane 1941🎥
فروشگاه یا مغازه ( منحصر به فروش یک محصول )
Ice cream parlor

بپرس