pass along

پیشنهاد کاربران

Pass on یعنی مردن
Pass on
رد و بدل کردن. فهماندن.
انتقال دادن اطلاعات
عبور کردن یا گذشتن از طریق یا در امتداد چیزی
دست به دست کردن چیزی، بازگو کردن مطلبی

در میان گذاشتن موضوعی با کسی دیگر
دست به دست کردن، دست به دست رساندن،
تبادل یا انتقال چیزی به کسی که خودمان از کس دیگری گرفته ایم
انتقال دادن ( phrasal verb )

بپرس