passionately

/ˈpæʃ.ə.nət.li//ˈpæʃ.ə.nət.li/

ازروی تندخویی، باتندی، بطورشهوت امیز، باشورو غیرت

جمله های نمونه

1. She could hate as passionately as she could love.
[ترجمه فهیم زاده] او میتواند به همان شدتی که عاشق بود، متنفر باشد.
|
[ترجمه گوگل]او می‌توانست به همان اندازه که می‌توانست دوست داشته باشد، متنفر باشد
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه که می توانست با شور و شوق از آن متنفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Susan and Robert kissed each other passionately.
[ترجمه گوگل]سوزان و رابرت با اشتیاق یکدیگر را بوسیدند
[ترجمه ترگمان]سوزان و رابرت با شور و شوق همدیگر را بوسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Live beautifully. Dream passionately. Love completely.
[ترجمه گوگل]زیبا زندگی کن رویای پرشور کاملا عشق بورز
[ترجمه ترگمان]خیلی خوب زندگی کن با شور و شوق آرزو می کنم عشق کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prisoners passionately proclaimed their innocence in front of the jury.
[ترجمه گوگل]زندانیان با شور و شوق بی گناهی خود را در مقابل هیئت منصفه اعلام کردند
[ترجمه ترگمان]زندانیان با شور و حرارت، بی گناهی خود را در برابر هیات داوران اعلام داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They kissed passionately when she arrived.
[ترجمه گوگل]وقتی او رسید با شور و اشتیاق بوسیدند
[ترجمه ترگمان]وقتی او وارد شد، با شور و هیجان همدیگر را بوسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She will talk on the issues she cares passionately about including education and nursery care.
[ترجمه گوگل]او در مورد مسائلی که با اشتیاق به آنها اهمیت می دهد از جمله آموزش و مراقبت از مهد کودک صحبت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد مسائلی صحبت خواهد کرد که او به شدت به آموزش و پرورش و مراقبت از کودکان اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She believes passionately in education and hard work.
[ترجمه گوگل]او عاشقانه به تحصیل و کار سخت اعتقاد دارد
[ترجمه ترگمان]او با شور فراوان در آموزش و کار سخت معتقد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The French feel passionately about their native tongue.
[ترجمه گوگل]فرانسوی ها به شدت نسبت به زبان مادری خود احساس می کنند
[ترجمه ترگمان]فرانسویان با شور و حرارت درباره زبان مادری خود احساس شور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are all passionately interested in environmental issues.
[ترجمه گوگل]همه آنها با اشتیاق به مسائل زیست محیطی علاقه مند هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها همگی با شور و اشتیاق به مسائل زیست محیطی علاقه مند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was passionately interested in classical music but failed to enthuse his children .
[ترجمه گوگل]او علاقه شدیدی به موسیقی کلاسیک داشت اما نتوانست فرزندانش را به وجد آورد
[ترجمه ترگمان]او با شور فراوان به موسیقی کلاسیک علاقه مند بود، اما نتوانست فرزندانش را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He loved her passionately.
[ترجمه گوگل]او را عاشقانه دوست داشت
[ترجمه ترگمان]او را با شور و شوق دوست می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She is passionately fond of tennis.
[ترجمه گوگل]او به شدت به تنیس علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]شیفته بازی تنیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was passionately addicted to pop music.
[ترجمه گوگل]او به شدت به موسیقی پاپ معتاد بود
[ترجمه ترگمان]او با شور و شوق به موسیقی پاپ عادت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Play that last section more passionately.
[ترجمه گوگل]آن بخش آخر را با شور و حرارت بیشتری بازی کنید
[ترجمه ترگمان]این قسمت آخر را با شور و شوق بازی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I am passionately opposed to the death penalty.
[ترجمه گوگل]من شدیدا با مجازات اعدام مخالفم
[ترجمه ترگمان]من شدیدا مخالف مجازات اعدام هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• zealously, ardently, enthusiastically, desirously; fervently; stormily

پیشنهاد کاربران

گاهی در قالب صفت تشدید کننده هم معنا می شود: مثلاً passionately curious به معنای فوق العاده کنجکاو
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : passion
صفت ( adjective ) : passionate
قید ( adverb ) : passionately
مشتاقانه
با تند خویی
عاشقانه

اشتیاق
مشتاق
با شور و هیجان
پر شور
با شور و هیجان، باحرارت
شورمندانه
عاشقانه

بپرس