pastel

/pæˈstel//ˈpæstl̩/

معنی: وسمه، نقاشی با مداد رنگی، نیل گیاه، ایساتیس رنگرزان، خمیر مواد رنگی
معانی دیگر: پودر رنگ که با انگم آمیخته و به صورت خمیر در می آید و از آن مداد شمعی می سازند، گچ رنگی، پاستل، رنگ شمعی، مداد شمعی، نقاشی یا تصویر (با مداد شمعی یا رنگ شمعی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pale, soft color such as light pink, light blue, or light yellow.

(2) تعریف: a chalklike crayon used in artwork, or the material from which it is made.

(3) تعریف: the art of drawing with such crayons, or a picture made by using them.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: pale and soft in color.
مشابه: pale

- She always dresses the baby in pastel colors.
[ترجمه allergie] او همیشه به بچه لباس هایی با رنگ های سرد و نرم می پوشاند.
|
[ترجمه حمیرا] او همیشه به بجه لباس هایی با رنگ های کمرنگ میپوشاند
|
[ترجمه گوگل] او همیشه لباس های پاستلی به کودک می پوشاند
[ترجمه ترگمان] اون همیشه بچه رو با رنگ های روشن انتخاب می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: drawn using pastels.

جمله های نمونه

1. Do you like working with pastels/in pastel?
[ترجمه گوگل]آیا دوست دارید با پاستل/پاستیل کار کنید؟
[ترجمه ترگمان]دوست داری با pastels یا با گچ کار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The room was beautifully done out in pastel colours.
[ترجمه گوگل]اتاق به زیبایی با رنگ های پاستلی طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق به زیبایی با رنگ های روشن تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The living room was painted in pastel shades of pink and blue.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با سایه های پاستلی صورتی و آبی رنگ آمیزی شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن با رنگ های روشن صورتی و آبی نقاشی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cool pastel shades are just right for summer.
[ترجمه گوگل]سایه های پاستلی خنک برای تابستان مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]shades های باحال فقط واسه تابستون درست می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The walls were painted in pastel shades.
[ترجمه گوگل]دیوارها در سایه های پاستلی رنگ آمیزی شده بودند
[ترجمه ترگمان]دیوارها با رنگ های روشن نقاشی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rooms were decorated in delicate pastel shades.
[ترجمه گوگل]اتاق ها با سایه های ظریف پاستلی تزئین شده بودند
[ترجمه ترگمان]اتاق ها به رنگ های ظریف و ظریف تزیین شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pastel colours are restful to the eye.
[ترجمه گوگل]رنگ های پاستلی برای چشم آرامش بخش هستند
[ترجمه ترگمان]رنگ های pastel برای چشم آرامش بخش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stephansdom, and pastel century-old apartments standing in a tight row like a chorus line.
[ترجمه گوگل]استفانسدوم و آپارتمان‌هایی با قدمت چند صد ساله که در ردیفی تنگ مانند ردیف کر ایستاده‌اند
[ترجمه ترگمان]آپارتمان های قدیمی قرن ۱۹ و pastel قدیمی در ردیف محکم مثل یک ردیف کر ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The room was decorated in pastel shades.
[ترجمه گوگل]اتاق با سایه های پاستلی تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق با رنگ های روشن تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I saw Peter wearing a pastel blue cotton sweater, sheer and delicate-a very fine sweater.
[ترجمه گوگل]پیتر را دیدم که یک ژاکت نخی آبی پاستلی، شفاف و ظریف پوشیده بود - ژاکت بسیار خوبی
[ترجمه ترگمان]من پیتر را دیدم که یک بلوز بافتنی آبی رنگ پوشیده بود، درست و ظریف، یک ژاکت بسیار خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cool, refreshing pastel shades are just right for a long hot summer!
[ترجمه گوگل]سایه های پاستلی خنک و با طراوت برای یک تابستان گرم طولانی مناسب هستند!
[ترجمه ترگمان]خوبه، shades refreshing تازه برای یه تابستون خیلی طولانی درست شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We went for the mid-tones and pastel shades.
[ترجمه گوگل]ما به سراغ رنگ های میانی و سایه های پاستلی رفتیم
[ترجمه ترگمان]به سمت رنگ های روشن و tones رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But every day we see more pastel patches of red, purple, yellow, and pale green of swelling buds.
[ترجمه گوگل]اما هر روز شاهد تکه‌های پاستلی قرمز، بنفش، زرد و سبز کم رنگ از جوانه‌های متورم هستیم
[ترجمه ترگمان]اما هر روز حباب های بیشتری از رنگ های قرمز، بنفش، زرد و سبز کم رنگ را می بینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It smashed into the pastel tiles above the grate.
[ترجمه گوگل]به کاشی های پاستلی بالای رنده کوبید
[ترجمه ترگمان]به کاشی ها برخورد کرد که بالای بخاری دیواری قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسمه (اسم)
indigo, pastel

نقاشی با مداد رنگی (اسم)
pastel

نیل گیاه (اسم)
pastel

ایساتیس رنگرزان (اسم)
pastel

خمیر مواد رنگی (اسم)
pastel

تخصصی

[عمران و معماری] ماده رنگی
[نساجی] وسمه - نیل گیاهی - خمیر چاپ

انگلیسی به انگلیسی

• light color, pale color; type of artist's crayon
having a light and pale coloring; of pastel crayons
pastel colours are pale.

پیشنهاد کاربران

pastel: پاستیل، گچ رنگی
گچ تحریر رنگی
مدادشمعی
Pastel egg : تخم مرغ رنگی
pastel ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: گچ‏رنگ
تعریف: خمیره‏ای از ماده‏های رنگی آمیخته با گچ و صمغ که به صورت چوبچه درآمده است
پاستل
تار
رنگ های ملایم و کمرنگ
رنگ روشن
رنگ گچی ، گچ رنگ

بپرس