patrimony

/ˈpætrəˌmoʊni//ˈpætrɪməni/

معنی: میرای، اری پدری، ثروت موروثی
معانی دیگر: ارث پدری، ارث اجدادی، پدرگان، (فرهنگی و ادبی و معدنی و غیره) میراث، ثروت (یا استعداد و غیره) خداداد، موقوفه، ملک واگذاری (به موسسات آموزشی یا دینی و غیره)، ارک پدری، میراک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: patrimonies
مشتقات: patrimonial (adj.)
(1) تعریف: an estate inherited, usu. from one's father.

(2) تعریف: any quality, condition, or the like that is inherited, esp. from one's father.
مشابه: legacy

جمله های نمونه

1. his patrimony was enough for a subsistance
ارث پدری او برای گذرانش کافی بود.

2. the cultural patrimony of italy
میراث فرهنگی ایتالیا

3. he dissipated his patrimony on foolish projects
او ارث پدری را در راه طرح های ابلهانه تلف کرد.

4. within a few months, he wasted away his patrimony
ظرف چند ماه میراث پدری را به هدر داد.

5. Young Basque men emigrated because no patrimony could by custom be divided, leaving younger sons to fend for themselves.
[ترجمه گوگل]مردان جوان باسک مهاجرت کردند زیرا هیچ میراثی بر اساس عرف قابل تقسیم نبود و پسران کوچکتر را به حال خود رها کردند
[ترجمه ترگمان]مردان جوان باسک مهاجرت کردند، چون هیچ میراثی به وسیله عرف تقسیم نمی شد و پسران جوان تر برای دفاع از خود رها می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Normally feudal grants were made within the Patrimony and the Papal State in return for military service.
[ترجمه گوگل]معمولاً در ازای خدمت سربازی، کمک‌های فئودالی در پاتریمونی و ایالت پاپ داده می‌شد
[ترجمه ترگمان]به طور معمول، کمک های مالی فئودالی در the و دولت پاپ در ازای خدمت ارتش صورت گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His grandfather left the patrimony to him.
[ترجمه گوگل]پدربزرگش میراث را به او واگذار کرد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگش از ارثی به او سپرده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On 23 June 1613 Isaac Jaggard was admitted freeman of the company by patrimony, doubtless to help his father.
[ترجمه گوگل]در 23 ژوئن 1613، آیزاک جاگارد به عنوان مرد آزاد شرکت، بدون شک برای کمک به پدرش پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]در روز بیست و سوم ژوئن، اسحاق اسحاق Jaggard، با ارث، بدون شک به پدر خود کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They shall have like portions to eat, beside cometh of the sale of his patrimony.
[ترجمه گوگل]علاوه بر فروش میراث او، مانند سهمی برای خوردن خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]آن ها دوست دارند غذا بخورند، در کنار cometh از فروش ارث او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They maintained a superior legal position and imposed traditional notions of patrimony.
[ترجمه گوگل]آنها موقعیت حقوقی برتر را حفظ کردند و مفاهیم سنتی میراث را تحمیل کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک موقعیت قانونی برتر را حفظ کردند و عقاید سنتی موروثی را وضع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The whites displaced the Indians by force of arms, got their patrimony by fraudulent treaties.
[ترجمه گوگل]سفیدپوستان سرخپوستان را با زور اسلحه آواره کردند و میراث خود را با قراردادهای متقلبانه به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]سفید پوستان که هندی ها را به زور اسلحه آواره کرده بودند، میراث خود را از طریق معاهده های جعلی به ارث بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gambling has come to the rescue of China's cultural patrimony.
[ترجمه گوگل]قمار به نجات میراث فرهنگی چین آمده است
[ترجمه ترگمان]قماربازی به نجات میراث فرهنگی چین رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Moresco moved back to his old neighborhood and started writing as a way to explore the pain and the patrimony of Hell's Kitchen.
[ترجمه گوگل]مورسکو به محله قدیمی خود بازگشت و نوشتن را به عنوان راهی برای کشف درد و میراث آشپزخانه جهنمی آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]Moresco به محله قدیمی خود بازگشت و شروع به نوشتن به عنوان راهی برای کشف درد و ثروت آشپزخانه Hell کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میرای (اسم)
bequest, patrimony, heritage, inheritance, legacy

اری پدری (اسم)
patrimony

ثروت موروثی (اسم)
patrimony, silver spoon

تخصصی

[حقوق] میراث، ترکه، دارایی

انگلیسی به انگلیسی

• inheritance from one's father or ancestors; legacy, heritage, inheritance
someone's patrimony is the possessions that they have inherited from their father or ancestors; a formal word.
a country's patrimony is its national treasures and works of art; a formal word.

پیشنهاد کاربران

ارث پدری، ارثی که از پدر فرد به او می رسد. به طور مجازی همعنای heritage هست به معنای میراث.
noun
[singular] formal
1 : property that you receive from your father when he dies : inheritance
2 : things that are from the past : heritage
◀️ These historic landmarks are an important part of our cultural patrimony.

بپرس