pavlovian

جمله های نمونه

1. As we have seen, modern theories of Pavlovian conditioning assume that stimuli can activate the representations of other events.
[ترجمه گوگل]همانطور که دیدیم، نظریه‌های مدرن شرطی‌سازی پاولوفی فرض می‌کنند که محرک‌ها می‌توانند بازنمایی رویدادهای دیگر را فعال کنند
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا دیدیم، نظریه های مدرن conditioning فرض می کنند که محرک می تواند نمایش رویداده ای دیگر را فعال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And it suggests Pavlovian, mechanistic efficiency. Press any given design lever and expect the appropriate response.
[ترجمه گوگل]و کارایی مکانیکی پاولویی را نشان می دهد هر اهرم طراحی را فشار دهید و منتظر پاسخ مناسب باشید
[ترجمه ترگمان]و این بیانگر بازدهی مکانیکی است هر اهرم طراحی داده شده را فشار دهید و منتظر پاسخ مناسب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Republicans responded like Pavlovian dogs, panting and salivating over a face-saving way out of a political mess.
[ترجمه گوگل]جمهوری‌خواهان مانند سگ‌های پاولوفی پاسخ دادند، نفس نفس می‌کشیدند و بزاق دهان خود را برای خروج از یک آشفتگی سیاسی نجات می‌دادند
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان مانند سگ های Pavlovian واکنش نشان دادند، به نفس نفس افتاده و ترشح بزاق را از یک آشفتگی سیاسی نجات دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That explains the Pavlovian impulse of people who are out with friends or dates to ignore them and check their BlackBerrys and cellphones, even if 99 out of 100 messages are uninteresting.
[ترجمه گوگل]این امر انگیزه پاولویی افرادی را که با دوستان یا قرار ملاقات می‌کنند برای نادیده گرفتن آنها و بررسی بلک بری و تلفن‌های همراه خود توضیح می‌دهد، حتی اگر 99 پیام از 100 پیام جالب نباشد
[ترجمه ترگمان]این مساله انگیزه Pavlovian افرادی را توضیح می دهد که با دوستان یا تاریخ های دیگری برای نادیده گرفتن آن ها و بررسی BlackBerrys و تلفن های همراه خود، حتی اگر ۹۹ تا از ۱۰۰ پیغام غیر جذاب باشد، توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I had become a Pavlovian parachutist.
[ترجمه گوگل]من چترباز پاولویی شده بودم
[ترجمه ترگمان] من تبدیل به \"Pavlovian parachutist\" شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What this comes down to is classical Pavlovian conditioning.
[ترجمه گوگل]چیزی که به این نتیجه می رسد شرطی سازی کلاسیک پاولوی است
[ترجمه ترگمان]آنچه که این اتفاق می افتد این است که تهویه مطبوع کلاسیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pavlovian reaction conditions of the study belongs to such an act.
[ترجمه گوگل]شرایط واکنش پاولوی مطالعه متعلق به چنین عملی است
[ترجمه ترگمان]شرایط واکنش Pavlovian این مطالعه به چنین عملی تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This Pavlovian technique resulted in the rats freezing up in nervous anticipation of the shocks every time they heard either sound.
[ترجمه گوگل]این تکنیک پاولویی باعث شد که موش‌ها هر بار که هر یک از صداها را می‌شنیدند، در انتظار شوک‌های عصبی یخ می‌زنند
[ترجمه ترگمان]این تکنیک Pavlovian منجر به منجمد شدن موش ها با پیش بینی عصبی لرزش های هر بار که به گوش می رسید منجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her yawn was a Pavlovian response to my yawn.
[ترجمه گوگل]خمیازه او پاسخ پاولویی به خمیازه من بود
[ترجمه ترگمان]بعد خمیازه ای کشید و خمیازه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Or would he develop a Pavlovian hatred for coffee and be busy elsewhere whenever you pass by?
[ترجمه گوگل]یا اینکه تنفر پاولویی برای قهوه ایجاد می‌کند و هر وقت از آنجا رد می‌شوید به جای دیگری مشغول می‌شود؟
[ترجمه ترگمان]یا ممکن است در هر جای دیگری که از کنارش بگذرد نفرت شدیدی نسبت به قهوه داشته باشد و در جای دیگری مشغول باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The object of this sort of propaganda was to produce a Pavlovian state of dumb obedience.
[ترجمه گوگل]هدف این نوع تبلیغات ایجاد یک حالت پاولویی از اطاعت گنگ بود
[ترجمه ترگمان]هدف این نوع تبلیغات عبارت بود از ایجاد یک حکومت Pavlovian از اطاعت گنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One half was left in a natural state while the other had its intelligence boosted by Pavlovian methods, such as associating smell and taste with particular food or experiences.
[ترجمه گوگل]نیمی از آن ها در حالت طبیعی باقی می ماند، در حالی که هوش دیگر با روش های پاولویی، مانند ارتباط دادن بو و طعم با غذا یا تجربیات خاص، تقویت می شد
[ترجمه ترگمان]یک نیمه دیگر در حالت طبیعی باقی ماند در حالی که دیگری اطلاعات آن را با روش های Pavlovian افزایش داده بود، مانند حس کردن بو و مزه با غذا یا تجربه خاص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Behavioral psychology was founded by the American psychologist Watson based on Pavlovian conditioning theory.
[ترجمه گوگل]روانشناسی رفتاری توسط روانشناس آمریکایی واتسون بر اساس نظریه شرطی سازی پاولوی پایه گذاری شد
[ترجمه ترگمان]روانشناسی رفتاری توسط روانشناس آمریکایی وات سن براساس تئوری conditioning Pavlovian بنیان نهاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We guarantee the whole crowd will be singing along in Pavlovian unison by the end of the first verse.
[ترجمه گوگل]ما تضمین می کنیم که تمام جمعیت تا پایان بیت اول با هم آهنگی پاولویی خواهند خواند
[ترجمه ترگمان]ما تضمین می کنیم که همه مردم در کنار هم سرود اول را خواهند خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A type of learning in which a conditioned stimulus is paired with an unconditioned stimulus to elicit a reflex response or respondent behaviour - Also referred to as Pavlovian Conditioning.
[ترجمه گوگل]نوعی از یادگیری که در آن یک محرک شرطی با یک محرک غیرشرطی جفت می شود تا یک پاسخ بازتابی یا رفتار پاسخگو را برانگیزد - همچنین به عنوان شرطی سازی پاولوفی شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]نوعی از یادگیری که در آن یک محرک شرطی شده با یک محرک غیر شرطی جفت می شود تا پاسخ واکنشی و یا رفتار پاسخ دهنده - که به سیستم Conditioning Pavlovian نیز منسوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to pavlov (russian physiologist and nobel prize winner)

پیشنهاد کاربران

پاولوفی ( = پاولوف ی )
اشاره به آزمایش شرطی شدن کلاسیک که دانشمند روسی ایوان پاولف انجام داد.
در آن، رفتار یا رفتارهای مورد بررسی پس از قرار گیری تحت شرایط آزمایش در میان مدت قابل حدس زدن و پیش بینی خواهند شد

بپرس