pebble

/ˈpebl̩//ˈpebl̩/

معنی: سنگ ریزه، ریگ، شیشه عینک، نوعی عقیق، با سنگریزه فرش کردن، باریگ حمله کردن، نقش ونگار ریگی دادن به
معانی دیگر: سنگ قیمتی (که در میان ریگ های رودخانه و غیره یافت شود)، گوهر، (کاغذ یا چرم و غیره) رویه ی زبر و دانه دانه، با ریگ (یا چیزهای مشابه آن) پوشاندن، ریگ پوش کردن، ریگ پراندن به، پراندن، سنگریزه ی ساییده، کوارتز فرانما، عدسی (عینک و غیره)، رجوع شود به: rock crystal، (با منگنه یا پرس چرم و کاغذ و غیره را) زبر رویه کردن، دارای نقش ریگی کردن، چرمسازی نقش ونگار ریگی دادن به

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small rock rounded by the action of water.
مشابه: rock, stone

(2) تعریف: a wrinkled, grainy surface, as of leather or paper.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pebbles, pebbling, pebbled
(1) تعریف: to impart a wrinkled, grainy texture to (leather, paper, or the like).

(2) تعریف: to cover or pave with pebbles.

جمله های نمونه

1. pebble leather
چرم رو زبر (زبر رویه)

2. he found a small pebble of agate
یک قطعه عقیق کوچک پیدا کرد.

3. He dropped a pebble from the bridge and waited for the plop.
[ترجمه گوگل]او یک سنگریزه را از روی پل رها کرد و منتظر شد
[ترجمه ترگمان]یک سنگریزه از پل انداخت و منتظر صدای تلپ ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She bent down to shake a pebble out of her shoe.
[ترجمه گوگل]خم شد تا سنگریزه ای را از کفشش بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]خم شد تا سنگریزه را از کفشش بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pebble beach gleamed white in the moonlight.
[ترجمه گوگل]ساحل سنگریزه ای زیر نور مهتاب سفید می درخشید
[ترجمه ترگمان]ساحل شنی در زیر نور ماه می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He held the pebble in the palm of his hand .
[ترجمه گوگل]سنگریزه را در کف دستش گرفت
[ترجمه ترگمان]او سنگریزه را در کف دستش نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You aren't the only pebble on the beach.
[ترجمه گوگل]تو تنها سنگریزه ساحل نیستی
[ترجمه ترگمان]تو تنها سنگریزه کنار ساحل نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I dropped the pebble in the water, sending ripples across the pond.
[ترجمه گوگل]من سنگریزه را در آب انداختم و امواجی را در سراسر حوض فرستادم
[ترجمه ترگمان]سنگریزه را در آب انداختم و امواج دریا را در میان استخر پرت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This part of the coast has pebble beaches.
[ترجمه گوگل]این قسمت از ساحل دارای سواحل سنگریزه ای است
[ترجمه ترگمان]این قسمت از ساحل دارای سواحل شنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He polished his pebble glasses on a handkerchief, a little diversion before he embarked on the full story.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع داستان کامل، عینک سنگریزه‌اش را روی یک دستمال جلا داد
[ترجمه ترگمان]او عینکش را روی یک دستمال تمیز کرد و قبل از اینکه داستان کامل را شروع کند آن ها را پرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plate 3 shows a rounded exotic pebble in this deposit, with some men at the bottom to provide a scale.
[ترجمه گوگل]صفحه 3 یک سنگریزه عجیب و غریب گرد را در این رسوب نشان می دهد که برخی از مردان در پایین آن قرار دارند تا مقیاسی را تهیه کنند
[ترجمه ترگمان]صفحه ۳ یک سنگریزه خارجی گرد را در این سپرده نشان می دهد که برخی از مردان در کف آن یک ترازو را ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A pebble beach, situated on the bay below the hotel, is reached by cable-car and 350 steps.
[ترجمه گوگل]ساحل سنگریزه‌ای، واقع در خلیج زیر هتل، با تله‌کابین و 350 پله قابل دسترسی است
[ترجمه ترگمان]یک ساحل شنی که در خلیج زیر هتل قرار دارد، به وسیله ماشین کابلی و ۳۵۰ گام به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As compensation for his lack of height and pebble glasses, he was gifted with a charming smile and a friendly manner.
[ترجمه گوگل]به عنوان جبران کمبود قد و عینک سنگریزه ای، لبخندی جذاب و رفتاری دوستانه به او هدیه داده شد
[ترجمه ترگمان]او با لبخندی ملیح و رفتاری دوستانه، با یک لبخند ملیح و رفتاری دوستانه، با زیرکی و خوش رویی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I wished I had left a pebble trail.
[ترجمه گوگل]کاش رد سنگریزه ای را ترک می کردم
[ترجمه ترگمان]آرزو کردم که ای کاش ردی از سنگریزه به جا گذاشته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ ریزه (اسم)
gravel, flint, pebble, grit, scree, spall, riprap, road metal

ریگ (اسم)
sand, gravel, pebble, grit

شیشه عینک (اسم)
optic, pebble

نوعی عقیق (اسم)
pebble

با سنگریزه فرش کردن (فعل)
pebble

باریگ حمله کردن (فعل)
pebble

نقش ونگار ریگی دادن به (فعل)
pebble

تخصصی

[عمران و معماری] ریگ - شن ریز
[زمین شناسی] ریگ، قطعه سنگ - قطعات بزرگ رسوبی با اندازه بیش از شن - * (جواهر شناسی): (الف) سنگ جواهر تراش نخورده ای که به صورت یک سنگریزه، مانند یک سنگریزه جریانی، دیده می شود. *ب) کوارتز شفاف بی رنگ یا بلور کوارتز مانند کوارتز بی رنگ برزیلی. -
[نساجی] زیردست خشن پارچه - زیردست زبر پارچه ( اثر سطحی نامنظم و خشن در پارچه مثل سطح پارچه کرپ )
[خاک شناسی] ریگ - ریگ
[آب و خاک] سنگریزه،ریگ، قلوه سنگ

انگلیسی به انگلیسی

• small stone
make surface rough and pebbly
a pebble is a smooth, round stone.

پیشنهاد کاربران

سنگ ریزه
قلوه سنگ و متاسفانه تلفظ آنرا شما غلط بیان میکنید ، پبول نه پبل این غلط است ، آقایان انگلیسی ندان ، از همان ابتدا خشت اول کج میگذارید ، وقتی تلفظ یک کلمه را اشتباهی بدرون مغز یک جوان یا نوجوان میکنید تا آخر عمر این اشتباه در ضمیر ناخوآگاهشان میماند ،
pebble ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: ریگ
تعریف: قطعه‏سنگی گردشده به قطر 4 تا 64 میلی متر
A type of rocks that is valuable and we can find it near to the coast
قلوه سنگ های کوچک ( که در کنار رودخانه یافت می شوند )
سنگ صیقلی ( که معمولا در کف رودخانه یا کنار ساحل یافت می شود )

بپرس