pellucid

/peˈluːsɪd//peˈluːsɪd/

معنی: روشن، شفاف، سلیس، بلورین، حائل ماوراء
معانی دیگر: فرانما، نورسان، زلال، (به آسانی) فهمیدنی، نادشوار، واضح، نامبهم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pellucidly (adv.)
(1) تعریف: allowing maximum light to pass through; transparent.
مشابه: limpid, lucid, transparent

(2) تعریف: extremely clear in meaning.
مشابه: limpid

- It's an invaluable textbook because its pellucid prose makes difficult concepts easy to grasp.
[ترجمه گوگل] این یک کتاب درسی ارزشمند است زیرا نثر شفاف آن درک مفاهیم دشوار را آسان می کند
[ترجمه ترگمان] این یک کتاب درسی ارزشمند است، زیرا نثر pellucid آن مفاهیم دشوار را به آسانی درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. pellucid as crystal
شفاف همچون بلور

2. pellucid handwriting
خط خوانا

3. pellucid thoughts
افکار روشن

4. pellucid water
آب زلال

5. The sky beyond the window was a pale, pellucid blue, traversed by slow-moving clouds.
[ترجمه گوگل]آسمان آن سوی پنجره آبی رنگ پریده و شفاف بود که ابرهای آهسته از آن عبور می کردند
[ترجمه ترگمان]آسمان پشت پنجره یک آبی کم رنگ و pellucid بود که از میان ابره ای متحرک عبور می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In its wake, the air was pellucid.
[ترجمه گوگل]در پی آن، هوا شفاف بود
[ترجمه ترگمان]در بیدار شدن هوا، هوا تاریک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dive down through the pellucid water and turn a boulder.
[ترجمه گوگل]از میان آب شفاف شیرجه بزنید و یک تخته سنگ را بچرخانید
[ترجمه ترگمان]از میان آب pellucid به سوی پایین شیرجه می زنیم و یک تخته سنگ turn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Even at his worst, he's merely pellucid.
[ترجمه گوگل]حتی در بدترین حالت، او فقط شفاف است
[ترجمه ترگمان]حتی در بدترین حالت او فقط pellucid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has a pair of pellucid blue eyes.
[ترجمه گوگل]او یک جفت چشم آبی شفاف دارد
[ترجمه ترگمان] اون یه جفت چشم آبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The skyey and pellucid Xiaotianchi is located on the Xiaotianchi Mountain, the northeast of Lushan. The lake will never run dry after long drought and never overflow after the long rain.
[ترجمه گوگل]Xiaotianchi آسمانی و شفاف در کوه Xiaotianchi، در شمال شرقی لوشان واقع شده است دریاچه پس از خشکسالی طولانی هرگز خشک نخواهد شد و پس از باران طولانی هرگز سرریز نخواهد شد
[ترجمه ترگمان]The و pellucid Xiaotianchi در کوه Xiaotianchi واقع در شمال شرقی Lushan واقع شده است بعد از خشکسالی طولانی، دریاچه هرگز خشک نخواهد شد و بعد از باران زیاد سرریز نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After reading these stodgy philosophers, I find his pellucid style very enjoyable.
[ترجمه گوگل]پس از خواندن این فیلسوفان متزلزل، سبک شفاف او را بسیار لذت بخش می دانم
[ترجمه ترگمان]بعد از خواندن این فیلسوفان بزرگ، سبک pellucid را بسیار لذت بخش می یابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They sat there watching the water of the pellucid stream rush by.
[ترجمه گوگل]آن‌ها آنجا نشستند و آب نهر شفاف را تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]آنجا نشسته بودند و آب رودخانه pellucid را تماشا می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the end of the garden, the waters of the stream that had risen pellucid at their source lay curdled.
[ترجمه گوگل]در انتهای باغ، آب نهر که از سرچشمه خود شفاف شده بود، منجمد بود
[ترجمه ترگمان]در انتهای باغ، آب های رودخانه که بر source افتاده بود، بسته مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It closely resembles E. macrophyllus and like the latter has no pellucid markings in the leaf blades.
[ترجمه گوگل]شباهت زیادی به E macrophyllus دارد و مانند دومی هیچ علامت شفافی در تیغه های برگ ندارد
[ترجمه ترگمان]شباهت زیادی به E دارد هم چنین macrophyllus و هم چنین the هیچ نشانه pellucid در پره های برگ ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is the largest Echinodorus, with large cordate leaves and typically with discernible pellucid dots on the blades.
[ترجمه گوگل]این بزرگ‌ترین خارپشت است، با برگ‌های مغزی بزرگ و معمولاً با نقاط شفاف قابل تشخیص روی تیغه‌ها
[ترجمه ترگمان]آن بزرگ ترین Echinodorus است با برگ های cordate بزرگ و معمولا با نقطه های pellucid قابل تشخیص روی پره ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. These programs are independent one another, used to realize different sampling modes. The design logic is clear and fluent, with pellucid operation method and high-efficiency interface.
[ترجمه گوگل]این برنامه ها از یکدیگر مستقل هستند و برای تحقق حالت های مختلف نمونه برداری استفاده می شوند منطق طراحی واضح و روان، با روش عملیات شفاف و رابط با راندمان بالا است
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها مستقل هستند و برای درک حالت های نمونه گیری مختلف مورد استفاده قرار می گیرند منطق طراحی واضح و مسلط است، با روش عملیاتی pellucid و واسط کارایی بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روشن (صفت)
alight, light, bright, on, alive, clean, definite, explicit, express, unequivocal, shrill, vivid, set, transparent, intelligible, sunny, limpid, lucid, clean-cut, distinct, pellucid, clear-cut, cloudless, serene, diaphanous, eidetic, elucidated, fogless, luculent, legible, lightsome, nitid, perspicuous, transpicuous

شفاف (صفت)
clear, sleek, transparent, crystal, lucid, hyaline, crystalline, pellucid, diaphanous, elucidative, hyaloid, nitid, perspicuous, translucid, transpicuous

سلیس (صفت)
eloquent, clear, evident, smooth, glib, fluent, pellucid, voluble

بلورین (صفت)
crystalline, pellucid, porphyritic

حائل ماوراء (صفت)
pellucid

انگلیسی به انگلیسی

• lucid, intelligible, clear in meaning, understandable, easily understood; clear, limpid, transparent
something that is pellucid is extremely clear; a literary word.

پیشنهاد کاربران

مات
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pellucidity
✅️ صفت ( adjective ) : pellucid
✅️ قید ( adverb ) : pellucidly

بپرس