pend


(محلی) رجوع شود به: depend

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pends, pending, pended
(1) تعریف: to await judgment or decision.

- His application for a patent is pending.
[ترجمه عرفان اخکندی] درخواستش برای یک اختراع در حال بررسی لست
|
[ترجمه گوگل] درخواست او برای ثبت اختراع در حال بررسی است
[ترجمه ترگمان] درخواست او برای ثبت اختراع هنوز در حال بررسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to hang.

جمله های نمونه

1. Sales of the drug have been stopped, pending further research.
[ترجمه MS. Salimi] تا زمان انجام تحقیقات بیشتر، فروش مواد مخدر متوقف شده است.
|
[ترجمه بهنام] تا انجام تحقیق بیشتر، فروش دارو متوقف شده است.
|
[ترجمه گوگل]فروش این دارو متوقف شده است، در انتظار تحقیقات بیشتر
[ترجمه ترگمان]فروش مواد مخدر متوقف شده است و تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. None of the four people killed was identified pending notification of relatives.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از چهار نفر کشته شده تا اطلاع بستگان شناسایی نشدند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این چهار نفر کشته نشدند که در انتظار اطلاع بستگان کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pending his return let us get everything ready.
[ترجمه MS. Salimi] تا زمانِ بازگشت او، به ما اجازه دهید تا همه چیز را آماده کنیم.
|
[ترجمه گوگل]در انتظار بازگشت او بگذارید همه چیز را آماده کنیم
[ترجمه ترگمان]منتظر بازگشت او، همه چیز آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were whispers that a deal was pending.
[ترجمه MS. Salimi] شایعاتی وجود داشت مبنی بر اینکه معامله ای در حال انجام بود.
|
[ترجمه گوگل]زمزمه هایی شنیده می شد مبنی بر اینکه معامله ای در انتظار است
[ترجمه ترگمان]زمزمه هایی بود که قرار بود معامله انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was released on bail pending committal proceedings.
[ترجمه گوگل]او با قرار وثیقه آزاد شد تا در جریان رسیدگی به تعهدات قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]او به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nine cases are still pending.
[ترجمه گوگل]9 پرونده هنوز در جریان است
[ترجمه ترگمان]نه مورد هنوز در حال انتظار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The department has placed its plans on hold pending the results of the elections.
[ترجمه گوگل]این وزارتخانه برنامه های خود را در انتظار اعلام نتایج انتخابات به حالت تعلیق درآورده است
[ترجمه ترگمان]این اداره برنامه های خود را برای برگزاری انتخابات در انتظار نتایج انتخابات قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She had a libel action against the magazine pending.
[ترجمه گوگل]او یک دعوای افترا علیه مجله در حال بررسی بود
[ترجمه ترگمان]تا به حال در مقابل مجله فعالیت libel کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Work on the scheme has been halted, pending the results of a judicial enquiry.
[ترجمه گوگل]کار بر روی این طرح متوقف شده است و در انتظار نتایج تحقیقات قضایی است
[ترجمه ترگمان]کار بر روی این طرح متوقف شده است و در انتظار نتایج یک تحقیق قضایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pending releases of the prisoners are meant to create a climate for negotiation.
[ترجمه گوگل]آزادی های معوق زندانیان به منظور ایجاد فضایی برای مذاکره است
[ترجمه ترگمان]منظور از آزادسازی این زندانیان، ایجاد جوی برای مذاکره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The players have been suspended pending appeal.
[ترجمه گوگل]این بازیکنان در انتظار تجدید نظر تعلیق شده اند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان به دلیل درخواست استیناف معلق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The director has been suspended on full pay, pending an internal enquiry.
[ترجمه گوگل]مدیر با دستمزد کامل تعلیق شده است و در انتظار تحقیقات داخلی است
[ترجمه ترگمان]مدیر با پرداخت کامل، در انتظار یک تحقیق داخلی به حالت تعلیق در آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flights were suspended pending investigation of the crash.
[ترجمه گوگل]پروازها در انتظار بررسی سانحه به حالت تعلیق درآمدند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد سقوط هواپیما معلق بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was held in custody pending trial.
[ترجمه گوگل]او تا زمان برگزاری دادگاه در بازداشت به سر می برد
[ترجمه ترگمان]اون حکم دادگاه رو تحت نظر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• await a decision; await a settlement

پیشنهاد کاربران

معلق، مسکوت، در حالت تعلیق، بلاتکلیف بودن
پنتظر ماندن، صبر کردن ، متوقف کردن ، بررسی کردن

بپرس