peneplain

/ˈpiːnəˌpleɪn//ˈpiːnɪpleɪn/

peneplane ز، دشت گون، فرسوده کردن زمین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: peneplanation (n.)
• : تعریف: in geology, a region that has become almost a flat plain as a result of erosion.

جمله های نمونه

1. Subaerial erosion occurs often with reduction to a peneplain.
[ترجمه گوگل]فرسایش زیر هوایی اغلب با کاهش به دشت پنبه رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]فرسایش حفره ای اغلب با کاهش به a رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Then it became a peneplain by the exposion and declination in the Jurassic, forming the widespread coal-bearing strata which can be correlated.
[ترجمه گوگل]سپس با گسترش و انحطاط در ژوراسیک به دشتی شبه‌نظامی تبدیل شد و لایه‌های زغال‌دار گسترده‌ای را تشکیل داد که می‌توان با هم همبستگی داشت
[ترجمه ترگمان]سپس آن تبدیل به a شده توسط the و declination در ژوراسیک، تشکیل لایه های گسترده حمل و نقل زغال سنگ شد که می توانند هم بسته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In Early Carboniferous karst peneplain of Central Guizhou there were a lot of karst negative forms, for example karst basin, karst depression.
[ترجمه گوگل]در دشت کارست اولیه کربونیفر در مرکزی گویژو اشکال منفی کارست زیادی وجود داشت، به عنوان مثال حوضه کارست، فرورفتگی کارست
[ترجمه ترگمان]در Early karst Carboniferous of Guizhou Central forms a کارستی بسیاری برای example کارستی، basin کارستی، وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Distribution rule of rock characters, geological structures and distribution condition of peneplain are analyzed understand karst distribution rule in depth.
[ترجمه گوگل]قاعده پراکنش خصوصیات سنگ، ساختارهای زمین شناسی و وضعیت توزیع دشت شبه جزئی با درک قانون توزیع کارست در عمق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]قاعده توزیع شخصیت های سنگی، ساختارهای زمین شناسی و شرایط توزیع of در عمق میدان توزیع کارستی مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Quaternary loose and thicker deposits are widespread in Beihaitown, forming a fan-shaped peneplain in geomorphology.
[ترجمه گوگل]نهشته‌های سست و ضخیم‌تر کواترنر در بیهای تاون گسترده‌اند و در ژئومورفولوژی یک دشت پنکه‌ای شکل را تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]deposits چهارتایی و ضخیم تر در Beihaitown به طور گسترده در Beihaitown گسترش پیدا کردند و نقش fan - در ژئومورفولوژی را شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The genesis of deposits is analyzed that deposits were formed in peneplain lake condition in semi-humid continental climate during late period of early Permian and early period of late Permian.
[ترجمه گوگل]پیدایش نهشته‌ها تحلیل می‌شود که نهشته‌ها در شرایط دریاچه شبه‌دشت در اقلیم قاره‌ای نیمه مرطوب در اواخر دوره پرمین اولیه و دوره اولیه پرمین پسین تشکیل شده‌اند
[ترجمه ترگمان]پیدایش رسوبات مورد بررسی قرار گرفته است که در طول دوره زمانی اولیه of و اوایل of، رسوبات در شرایط اقلیمی peneplain در شرایط اقلیمی نیمه خشک شکل گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ma, and lakes and top lacustrine deposits of Wudaoliang Group became base surface for erosion and peneplanation since Late Miocene, which formed planation surface or peneplain of the Tibetan Plateau.
[ترجمه گوگل]کارشناسی ارشد، و دریاچه‌ها و نهشته‌های دریاچه‌ای بالای گروه Wudaoliang از اواخر میوسن به سطح پایه‌ای برای فرسایش و نفوذپذیری تبدیل شدند، که سطح درختکاری یا دشت پنبه‌ای فلات تبت را تشکیل می‌داد
[ترجمه ترگمان]Ma و دریاچه ها و رسوبات top گروه Wudaoliang از اواخر Miocene به سطح پایه تبدیل شدند که سطح planation یا peneplain فلات تبت را شکل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The basin and the mountain were formed by Cenozoic rifting on the basis of the North China peneplain, which was formed in the Late Cretaceous.
[ترجمه گوگل]حوضه و کوه با شکافتن سنوزوئیک بر اساس دشت شبه جزیره چین شمالی که در کرتاسه پسین شکل گرفته است، تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]حوضه و کوه با Cenozoic rifting بر پایه the شمال چین تشکیل شد که در اواخر Cretaceous شکل گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These planation surfaces joined once each other imply that the vast southeastern part of China was in a state of peneplain during late geological period.
[ترجمه گوگل]این سطوح درختکاری که یک بار به یکدیگر متصل شده اند نشان می دهد که بخش وسیع جنوب شرقی چین در اواخر دوره زمین شناسی در حالت شبه دشت قرار داشته است
[ترجمه ترگمان]این سطوح خراشیده به هم پیوست و به یکدیگر اشاره کردند که قسمت اعظم جنوب شرقی چین در طول دوره زمین شناسی دیر به حالت of درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] دشت گون - شبه دشت
[زمین شناسی] دشتگون
[خاک شناسی] دشت هموارشده
[آب و خاک] دشتگون،دشت مانند،دشت سان

انگلیسی به انگلیسی

• erosion; land worn down almost level by erosion

پیشنهاد کاربران

بپرس