periodical

/ˌpɪriˈɑːdɪkl̩//ˌpɪərɪˈɒdɪkl̩/

معنی: نشریه دورهای، مجله یا نشریه، نوبتی، دورهای، گاهنامه
معانی دیگر: وابسته به ماهنامه (و فصلنامه و غیره)، (علمی و پژوهشی) هفته نامه، ماهنامه، فصلنامه، مجله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a publication composed of issues that appear at regular intervals.
مترادف: bulletin, gazette, journal, review, serial
مشابه: annual, bimonthly, magazine, monthly, newsletter, publication, quarterly

- These shelves are for magazines and other periodicals.
[ترجمه گوگل] این قفسه ها برای مجلات و مجلات دیگر هستند
[ترجمه ترگمان] این قفسه ها برای مجلات و نشریات ادواری دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The doctor subscribes to various professional periodicals.
[ترجمه گوگل] دکتر مشترک نشریات حرفه ای مختلف است
[ترجمه ترگمان] دکتر اشتراک مجلات مختلف رو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
مشتقات: periodically (adv.)
(1) تعریف: periodic.
مترادف: cyclic, recurrent, regular, seasonal
مشابه: consistent, cyclical, isochronal

- The nurse makes periodical visits to these patients.
[ترجمه گوگل] پرستار به صورت دوره ای از این بیماران بازدید می کند
[ترجمه ترگمان] پرستار از این بیماران بازدید دوره ای می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of or relating to a publication issued at regular intervals.
مترادف: serial, serialized
مشابه: annual, bimonthly, monthly, quarterly, yearly

جمله های نمونه

1. the periodical room in a library
اتاق مجلات در کتابخانه

2. he tries to keep up with the periodical literature on shakespeare
او سعی می کند مقالات مجلات علمی درباره ی شکسپیر را بخواند.

3. They have already put out a new periodical.
[ترجمه گوگل]آنها قبلاً یک نشریه جدید منتشر کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبلا یک periodical جدید درست کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She refereed for a periodical a few years ago.
[ترجمه مهران] او چند سال پیش برای یک مجله مورد داوری قرار گرفت .
|
[ترجمه گوگل]او چند سال پیش برای یک مجله داوری کرد
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش برای یک مجله periodical در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She made periodical visits to her dentist.
[ترجمه گوگل]او به طور دوره ای به دندانپزشک خود مراجعه می کرد
[ترجمه ترگمان]او ملاقات های periodical را با دندان پزشکی انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some of these will be on the periodical shelves at your library and others you might want to send off for.
[ترجمه گوگل]برخی از آنها در قفسه های دوره ای کتابخانه شما قرار می گیرند و برخی دیگر ممکن است بخواهید برای آنها ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها در قفسه های مخصوص کتابخانه شما قرار خواهند گرفت و برخی دیگر ممکن است بخواهید آن ها را دنبال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Classics author agrees, this print divides periodical to go out, caption fastens complier place to add.
[ترجمه گوگل]نویسنده کلاسیک موافق است، این نسخه چاپی را تقسیم بندی می کند تا به بیرون برود، زیرنویس محل انطباق را برای افزودن محکم می کند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان کلاسیک موافق هستند که این چاپ به صورت دوره ای از هم جدا می شود و در زیر به جای fastens جای می گیرد تا اضافه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Responsible for JV pressure meter check in and periodical calibration.
[ترجمه گوگل]مسئول کنترل فشار سنج JV و کالیبراسیون دوره ای
[ترجمه ترگمان]مسیول بررسی میزان فشار JV و کالیبراسیون دوره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The periodical has its naturality and sociality.
[ترجمه گوگل]نشریه طبیعی بودن و اجتماعی بودن خود را دارد
[ترجمه ترگمان]The naturality و sociality دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Caizi-Jiaren Novel (CJN) should not be a definite (periodical) concept in a narrow sense, but a historial one in the broad sense of the term.
[ترجمه گوگل]رمان کایزی-جیارن (CJN) نباید یک مفهوم معین (ادواری) به معنای محدود، بلکه تاریخی به معنای وسیع کلمه باشد
[ترجمه ترگمان]رمان \"Caizi - Jiaren\" (CJN)نباید یک مفهوم مشخص (دوره ای)در یک حس محدود باشد، بلکه یک مفهوم historial در مفهوم گسترده عبارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Telemann also founded a periodical that published new music, much of it by Telemann.
[ترجمه گوگل]Telemann همچنین نشریه ای را تأسیس کرد که موسیقی جدیدی را منتشر می کرد که بیشتر آن توسط Telemann ساخته شده بود
[ترجمه ترگمان]Telemann همچنین دوره ای را تاسیس کرد که موسیقی جدید را منتشر کرد که بیشتر آن را توسط Telemann منتشر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was a paper, the Villager, but a parish pump periodical wasn't really what the place needed.
[ترجمه گوگل]یک روزنامه وجود داشت، روستایی، اما یک نشریه پمپ محله واقعاً آن چیزی نبود که آن مکان نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]یک روزنامه، روزنامه Villager وجود داشت، اما یک پمپ نوانخانه واقعا چیزی نبود که به آن نیاز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Secondly, there is the problem of political bias in book and periodical selection in libraries.
[ترجمه گوگل]ثانیاً مشکل سوگیری سیاسی در انتخاب کتاب و ادواری در کتابخانه ها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دوم، مشکل تعصب سیاسی در کتاب و انتخاب دوره ای در کتابخانه ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Phillips and Raup - comparing methods for teaching the use of periodical indexes, in 197
[ترجمه گوگل]فیلیپس و راوپ - مقایسه روش های آموزش استفاده از نمایه های دوره ای، در سال 197
[ترجمه ترگمان]روش فیلیپس و Raup - مقایسه روش ها برای آموزش استفاده از شاخص های دوره ای، در ۱۹۷ سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The commission's call comes in the latest edition of Enforcement Update, a periodical regulatory newsletter sent to financial institutions.
[ترجمه گوگل]فراخوان کمیسیون در آخرین نسخه به روز رسانی اجرایی، یک خبرنامه تنظیمی دوره ای که به موسسات مالی ارسال می شود، ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]این درخواست کمیسیون در آخرین ویرایش به روز به روز رسانی های اجرایی، یک خبرنامه مقررات دوره ای ارسال شده به موسسات مالی، مطرح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشریه دورهای (اسم)
periodical

مجله یا نشریه (اسم)
periodical

نوبتی (صفت)
intermittent, alternative, periodic, serial, periodical

دوره ای (صفت)
periodic, periodical, peripheral

گاهنامه (صفت)
periodical

تخصصی

[برق و الکترونیک] به طور متناوب
[ریاضیات] تناوبی، متناوب

انگلیسی به انگلیسی

• magazine, journal
occurring at regular intervals, recurrent; cyclic; seasonal, periodic
a periodical is a magazine, especially a serious or academic one.
periodical means the same as periodic.

پیشنهاد کاربران

ادواری
periodical ( n ) ( pɪriˈɑdɪkl ) =a magazine that is published every week, month, etc. , especially one that is concerned with an academic subject
periodical
periodical ( adj ) = دوره ای، ادواری، متناوب
periodical current = جریان متناوب
periodical insane = جنون ادواری ( جنونی که گه گاه رخ می دهد )
examples:
1 - He also began to pay the periodical payments, although it was necessary to have an attachment of earnings order.
...
[مشاهده متن کامل]

او همچنین پرداخت های دوره ای را شروع کرد ، اگرچه لازم است پیوست درآمد ضمیمه شود.
periodical ( noun ) = نشریه ادواری، ماهنامه، هفته نامه
examples:
1 - I don't have time for periodicals.
برای ( خواندن ) نشریات ادواری وقت ندارم.
2 - She has written for several legal periodicals.
او برای چندین نشریه ادواری حقوقی مقاله نوشته است.
3 - The library subscribes to a number of periodicals dealing with the arts and sciences.
این کتابخانه دارای تعدادی از نشریات ادواری است که به هنر و علوم می پردازند.
4 - It is a small publishing company specializing in periodicals for professionals in the field of transportation.
این یک شرکت انتشاراتی کوچک است که در ماهنامه ( نشریات ادواری ) تخصصی متخصصان در زمینه حمل و نقل اختصاص دارد .

periodical crises
بحران های ادواری ( در اقتصاد )
ادواری

نشریه های دوره ای

بپرس