peripheral device

/pəˈrɪfərəldɪˈvaɪs//pəˈrɪfərəldɪˈvaɪs/

دستگاه جنبی

جمله های نمونه

1. The commonest peripheral devices are undoubtedly printers, with the majority being dot-matrix types, including some letter-quality machines.
[ترجمه گوگل]متداول ترین دستگاه های جانبی بدون شک چاپگرها هستند که اکثر آنها انواع ماتریس نقطه ای از جمله برخی از ماشین های با کیفیت حروف هستند
[ترجمه ترگمان]رایج ترین وسایل جانبی بدون شک چاپگر هستند، با اکثر انواع نقطه - ماتریس، از جمله برخی ماشین های با کیفیت نامه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Here the maintenance of the peripheral devices used to access and present the information will be essential.
[ترجمه گوگل]در اینجا نگهداری از دستگاه های جانبی مورد استفاده برای دسترسی و ارائه اطلاعات ضروری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا نگهداری وسایل جانبی مورد استفاده برای دسترسی و ارائه اطلاعات ضروری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its software includes digital signal processing algorithms, peripheral device controlling algorithms, and controlling DC motor and BLDC motor algorithms.
[ترجمه گوگل]نرم افزار آن شامل الگوریتم های پردازش سیگنال دیجیتال، الگوریتم های کنترل دستگاه های جانبی و کنترل الگوریتم های موتور DC و موتور BLDC است
[ترجمه ترگمان]نرم افزار آن شامل الگوریتم های پردازش سیگنال دیجیتال، الگوریتم های کنترل ابزار محیطی، و کنترل موتور DC و الگوریتم های موتور BLDC است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. HT1626 is a peripheral device specially designed for I/O type MCU used to expand the display capability. The max.
[ترجمه گوگل]HT1626 یک دستگاه جانبی است که به ویژه برای MCU نوع I/O طراحی شده است که برای افزایش قابلیت نمایش استفاده می شود حداکثر
[ترجمه ترگمان]HT۱۶۲۶ یک وسیله جانبی است که برای من \/ O نوع MCU برای گسترش قابلیت نمایش طراحی شده است حداکثر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Select the appropriate peripheral device to achieve the intended purpose.
[ترجمه گوگل]دستگاه جانبی مناسب را برای دستیابی به هدف مورد نظر انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]ابزار محیطی مناسب را برای رسیدن به هدف مورد نظر انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the development of network and personal computer peripheral device, data communication in electrical signal mode becomes more and more important.
[ترجمه گوگل]با توسعه شبکه و دستگاه های جانبی کامپیوتر شخصی، ارتباط داده ها در حالت سیگنال الکتریکی اهمیت بیشتری پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]با توسعه شبکه و ابزار محیطی شخصی، ارتباط داده ها در حالت سیگنال الکتریکی بیشتر و مهم تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A third is transput instructions, requiring a field to specify one from a range of peripheral devices.
[ترجمه گوگل]سومین دستورالعمل‌های انتقال است که نیاز به یک فیلد برای تعیین یکی از طیف وسیعی از دستگاه‌های جانبی دارد
[ترجمه ترگمان]یک سوم دستورالعمل transput است، که نیاز به یک میدان برای مشخص کردن یکی از طیف وسیعی از وسایل جانبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Currently, Sun customers pay service and support charges for each hardware configuration and an additional fee for each peripheral device.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، مشتریان Sun هزینه خدمات و پشتیبانی را برای هر پیکربندی سخت افزاری و هزینه اضافی برای هر دستگاه جانبی پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، مشتریان سان هزینه خدمات و هزینه های پشتیبانی برای هر پیکربندی سخت افزار و هزینه اضافی برای هر دستگاه محیطی را پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper research combine 80C196KB SCM of MCS-96 series with peripheral device to realize a trigger control of three phases full-control bridge SCR.
[ترجمه گوگل]این تحقیق مقاله 80C196KB SCM سری MCS-96 را با دستگاه جانبی ترکیب می کند تا کنترل ماشه سه فاز پل کنترل کامل SCR را محقق کند
[ترجمه ترگمان]این تحقیق با ترکیب ۸۰ C۱۹۶KB SCM از سری - ۹۶ با دستگاه محیطی ترکیب می شود تا کنترل محرک سه مرحله بر روی SCR را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A tactile feedback system including multiple motors is provided for a peripheral device.
[ترجمه گوگل]یک سیستم بازخورد لمسی شامل چندین موتور برای یک دستگاه جانبی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم بازخورد لمسی از جمله چندین موتور برای یک دستگاه محیطی فراهم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We selected the S3C44B0X embedded microprocessor and configured image acquisition peripheral device to set up the hardware platform of machine vision system.
[ترجمه گوگل]ما ریزپردازنده تعبیه‌شده S3C44B0X را انتخاب کردیم و دستگاه جانبی جمع‌آوری تصویر را برای راه‌اندازی پلتفرم سخت‌افزاری سیستم بینایی ماشین پیکربندی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما the توکار را انتخاب کردیم و برای راه اندازی پلت فرم سخت افزار سیستم بینایی ماشین پیکربندی تصویر را پیکربندی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A term applied to a program that requires a particular peripheral device or type of device.
[ترجمه گوگل]اصطلاحی که به برنامه ای اطلاق می شود که به دستگاه جانبی یا نوع دستگاه خاصی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]اصطلاحی که به یک برنامه کاربردی اطلاق می شود که نیاز به یک وسیله جانبی خاص یا نوع دستگاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most common values are which means one character at a time ("unbuffered"), and a number like 1024 or 4096 that corresponds to a physical block size on a peripheral device.
[ترجمه گوگل]رایج ترین مقادیر عبارتند از: یک کاراکتر در یک زمان ("بدون بافر") و عددی مانند 1024 یا 4096 که مربوط به اندازه بلوک فیزیکی در یک دستگاه جانبی است
[ترجمه ترگمان]رایج ترین مقادیر به معنی یک کاراکتر در یک زمان (\"unbuffered\")، و عددی مانند ۱۰۲۴ یا ۴۰۹۶ است که مربوط به اندازه بلوک فیزیکی بر روی یک وسیله جانبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] دستگاه پیرامونی ؛ دستگاه جانبی؛دستگاه جنبی
[ریاضیات] دستگاه جانبی

انگلیسی به انگلیسی

• equipment that is connected to a computer (printer, keyboard, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس