permitted


معنی: ترخیص شده
معانی دیگر: جائز، مجاز، حلال قانون ـ فقه : ماذون بازرگانى : مجاز

جمله های نمونه

1. parking is permitted only on sundays
توقف (اتومبیل) فقط در روزهای یکشنبه مجاز است.

2. smoking is permitted only in designated areas
سیگار کشیدن فقط در جاهای تعیین شده مجاز است.

3. minor are not permitted to enter
اشخاص نابالغ اجازه ی ورود ندارند.

4. smoking is not permitted
سیگار کشیدن ممنوع است.

5. she went to the prime minister's house but she was not permitted inside
به خانه ی نخست وزیر رفت ولی او را راه ندادند.

مترادف ها

ترخیص شده (صفت)
cleared, permitted

انگلیسی به انگلیسی

• authorized, allowed; having a permit or license

پیشنهاد کاربران

مجاز ( عربی ) = روا ( پارسی )
ممنوع ( عربی ) =ناروا ( پارسی )
روا داشتن_ پروانه دادن
مجاز - اجازه داده شده - جائز
Hair pulling is not permitted in boxing 🥊
کشیدن مو در ورزش بوکس مجاز نیست
اجازه داده شده
ازاد شد
مجاز - قابل قبول

قابل قبول
مجاز_جایز

بپرس