perpetrate

/ˈpɜːrpəˌtret//ˈpɜːpɪtreɪt/

معنی: مرتکب شدن، مقصر بودن، مرتکب کردن
معانی دیگر: (عمل زشت) انجام دادن، (اشتباه) کردن، بدانجام دادن، بد نوشتن، دست انداختن، بامبول زدن، (شیطنت یا شوخی) کردن، (لطیفه) گفتن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: perpetrates, perpetrating, perpetrated
مشتقات: perpetration (n.), perpetrator (n.)
(1) تعریف: to commit or carry out (a crime, act of mischief, or the like).
مترادف: commit
مشابه: carry out, do, effect, execute, mastermind, perform

- He perpetrated several frauds.
[ترجمه امیر] او چندین تقلب را مرتکب شده بود
|
[ترجمه Bita Hosseini] او مرتکب چندین کلاهبرداری شد
|
[ترجمه گوگل] او چندین کلاهبرداری انجام داد
[ترجمه ترگمان] او چندین نفر متقلب را مرتکب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be guilty of (an act or the result of an act).
مشابه: commit, do

جمله های نمونه

1. to perpetrate such terrible sentences is a sin!
نوشتن این چنین جملات وحشتناکی گناه است !

2. the crimes which they perpetrate will be recorded in histories
فجایعی که آنان مرتکب می شوند در تواریخ ثبت خواهد شد.

3. Only an insane person could perpetrate such a horrible crime.
[ترجمه بهنام] فقط فردی جنایت کار میتواند مرتکب چنین جنایتی بشود.
|
[ترجمه بهنام] فقط فردی دیوانه می تواند مرتکب چنین جنایتی بشود.
|
[ترجمه گوگل]فقط یک فرد دیوانه می تواند چنین جنایت وحشتناکی را مرتکب شود
[ترجمه ترگمان]فقط یک آدم دیوانه می تواند چنین جنایتی را مرتکب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They continue to perpetrate the discredited myth of economic invincibility rather than reflect the harsh realities of recession and reunification.
[ترجمه گوگل]آنها به جای انعکاس واقعیت های خشن رکود و اتحاد مجدد، به افسانه بی اعتبار شکست ناپذیری اقتصادی ادامه می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای انعکاس واقعیت های سخت بحران اقتصادی و اتحاد، به ارتکاب به افسانه شکست ناپذیری اقتصادی ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Somehow she seemed too gentle, too vague to perpetrate such a brutal crime.
[ترجمه گوگل]به نوعی او بیش از حد ملایم و مبهم به نظر می رسید که بتواند چنین جنایت وحشیانه ای را مرتکب شود
[ترجمه ترگمان]به هر حال او بیش از اندازه مهربان به نظر می رسید که چنین جنایتی مرتکب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Who perpetrate that dreadful extension to the front of the building.
[ترجمه گوگل]چه کسانی آن گسترش وحشتناک را به جلوی ساختمان انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]چه کسی آن گسترش وحشتناک را به جلو ساختمان مرتکب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another element is the continuing presence of organized white supremacists in our society and the violence they perpetrate.
[ترجمه گوگل]عنصر دیگر، حضور مستمر برتری طلبان سفیدپوست سازمان یافته در جامعه ما و خشونتی است که آنها مرتکب می شوند
[ترجمه ترگمان]عنصر دیگر حضور مستمر of سفید سازمان یافته در جامعه ما و خشونتی است که آن ها مرتکب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rumor was that I had invented him to perpetrate a hoax and had actually written the books myself.
[ترجمه learner] بجای invented اصلاح شود Invited : دعوت کردن
|
[ترجمه گوگل]شایعه این بود که من او را اختراع کرده بودم تا حقه بازی کند و در واقع کتاب ها را خودم نوشته بودم
[ترجمه ترگمان]شایعه این بود که من او را اختراع کرده بودم تا مرتکب اشتباهی شوم و در حقیقت کتاب های خود را نوشته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some people who knew Sudan feared that an enraged Bashir would perpetrate fresh atrocities.
[ترجمه گوگل]برخی از افرادی که سودان را می‌شناختند می‌ترسیدند که بشیر خشمگین جنایات جدیدی را مرتکب شود
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم که سودان را می شناختند می ترسیدند که یک بشیر خشمگین به بی رحمی دست بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some people who knew Sudan feared that an enraged Mr Bashir would perpetrate fresh atrocities.
[ترجمه گوگل]برخی از افرادی که سودان را می شناختند می ترسیدند که آقای بشیر خشمگین جنایات جدیدی را مرتکب شود
[ترجمه ترگمان]برخی از مردمی که سودان را می شناختند نگران بودند که آقای بشیر خشمگین atrocities های تازه ای را مرتکب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The United States is flaunting the anti - communist banner everywhere perpetrate aggression against other countries.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده پرچم ضد کمونیستی را در همه جا به اهتزاز در می آورد که به کشورهای دیگر تجاوز می کنند
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده، پرچم ضد کمونیستی را در همه جا به نمایش می گذارد که به کشورهای دیگر تجاوز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It works to mobilize public opinion which exerts pressure on individuals who perpetrate abuses.
[ترجمه گوگل]این کار برای بسیج افکار عمومی است که بر افرادی که مرتکب سوء استفاده می شوند فشار وارد می کند
[ترجمه ترگمان]این جنبش برای بسیج کردن افکار عمومی تلاش می کند که بر افرادی که سو استفاده مرتکب شده اند فشار وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One version holds that Davis's CIA team was gathering intelligence on Lashkar-e-Taiba, an Islamist terrorist group the ISI has reportedly employed to perpetrate attacks on India.
[ترجمه گوگل]یک نسخه حاکی از آن است که تیم سیا دیویس در حال جمع‌آوری اطلاعات در مورد لشکر طیبه، یک گروه تروریستی اسلام‌گرا بود که بنا بر گزارش‌ها آی‌اس‌آی از آن برای انجام حملات به هند استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]یک نسخه نشان می دهد که تیم CIA در حال جمع آوری اطلاعات درباره لشکر طیبه است، یک گروه تروریستی اسلام گرا بنا بر گزارش ها برای ارتکاب به حملات به هند استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرتکب شدن (فعل)
commit, perpetrate

مقصر بودن (فعل)
perpetrate

مرتکب کردن (فعل)
perpetrate

انگلیسی به انگلیسی

• perform an illegal act, carry out a crime
if someone perpetrates a crime or a harmful or immoral act, they do it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perpetrate
✅️ اسم ( noun ) : perpetrator / perpetration
✅️ صفت ( adjective ) : perpetrated
✅️ قید ( adverb ) : _
مرتکب سدن - انجام دادن ( خلاف و جرم )
verb
[ obj] formal : to do ( something that is illegal or wrong )
◀️The men were planning to perpetrate a robbery.
◀️The attack was perpetrated by a street gang.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️He vowed revenge for the crime perpetrated on his family
Other forms :
Perpetrates - Perpetrated - Perpetrating
Perpetration اسم غیرقابل شمارش
Perpetrator ( s ) اسم قابل شمارش
◀️ The police caught the perpetrators who robbed the bank
◀️ The crimes which they perpetrate will be recorded in histories : فجایعی که آنان مرتکب می شوند در تواریخ ثبت خواهد شد.
◀️ To perpetrate such terrible sentences is a sin! : نوشتن این چنین جملات وحشتناکی گناه است!
◀️ It is difficut to perperate a joke successfully : لطیفه ای را با موفقیت گفتن دشوار است.
◀️ the perpetration of a crime : ارتکاب یک جرم

Greene endorsed executing top Democrats, including Speaker Nancy Pelosi; suggested a number of school shootings were secretly perpetrated by government actors
NEW YORK TIMES@
To Carry ouy
To bring about
To Commit
To inflict
مرتکب یک جرم یا کار غیرقانونی/ غیراخلاقی شدن
مرتکب شدن
شکل گرفتن

بپرس