perpetration

/ˌpɜːrpɪˈtreɪʃn̩//ˌpɜːpɪˈtreɪʃn̩/

معنی: ارتکاب
معانی دیگر: ارتکاب

جمله های نمونه

1. the perpetration of a crime
ارتکاب یک جرم

2. To be an accessory of perpetration, there should be three features: being passive in criminal intent, being controlled in behavior and less harmfulness in result.
[ترجمه گوگل]برای اینکه جزء ارتکاب باشد باید سه ویژگی داشته باشد: منفعل بودن در قصد مجرمانه، کنترل در رفتار و آسیب کمتر در نتیجه
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، باید سه ویژگی وجود داشته باشد: منفعل بودن در قصد جنایی، تحت کنترل بودن در رفتار و کاهش کم تر در نتیجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The perpetration of the crime by the accused was proved to the satisfaction of the court.
[ترجمه گوگل]ارتکاب جنایت توسط متهم با رضایت دادگاه ثابت شد
[ترجمه ترگمان]ارتکاب جرم از سوی متهم به رضایت دادگاه ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So some criminals began committing perpetration through QQ, such as some illegal operation or deal, seduction of some pure young lady or dissemination of some pornographic picture or live show.
[ترجمه گوگل]بنابراین برخی از مجرمان شروع به ارتکاب از طریق QQ کردند، مانند عملیات یا معامله غیرقانونی، اغوای یک خانم جوان پاک یا پخش برخی تصاویر مستهجن یا نمایش زنده
[ترجمه ترگمان]بنابراین برخی از مجرمان ارتکاب جرم را از طریق QQ مانند برخی عملیات غیرقانونی و یا معامله، اغوا شدن یک خانم جوان پاک و یا پخش برخی از فیلم های مستهجن و یا نمایش زنده، آغاز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unity compassion cares not about perpetration, rather it cares only for collective healing beyond the collapse of structure.
[ترجمه گوگل]دلسوزی وحدت به ارتکاب ارتکاب اهمیت نمی دهد، بلکه فقط به شفای جمعی فراتر از فروپاشی ساختار اهمیت می دهد
[ترجمه ترگمان]شفقت اتحاد در مورد ارتکاب جرم نیست، بلکه تنها به درمان دسته جمعی فراتر از فروپاشی ساختار اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I also understand the perpetration of 9-11 to be one in a long series of false flag operations for the ultimate goal of forming a one world government.
[ترجمه گوگل]من همچنین می‌دانم که انجام 9-11 یکی از یک سری عملیات طولانی پرچم دروغین برای هدف نهایی تشکیل یک دولت جهانی است
[ترجمه ترگمان]همچنین از وقوع حادثه ۱۱ - ۱۱ در یک سری عملیات پرچم دروغین برای هدف نهایی تشکیل یک دولت جهانی نیز آگاه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The perpetration of the blackberry pomace feedstuff not only can recycle waste, but also can remove environment pollution during processing the blackberry.
[ترجمه گوگل]انجام خوراک تفاله توت سیاه نه تنها می تواند ضایعات را بازیافت کند، بلکه می تواند آلودگی محیط زیست را در طول فرآوری شاه توت از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]از آلودگی of blackberry feedstuff نه تنها می تواند ضایعات بازیافت را بازیافت کند، بلکه می تواند آلودگی محیط زیست را در طول پردازش تمشک پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Human rights activists have accused the country's government of a systematic perpetration of violence against minority groups.
[ترجمه گوگل]فعالان حقوق بشر دولت این کشور را به اعمال خشونت آمیز سیستماتیک علیه گروه های اقلیت متهم کرده اند
[ترجمه ترگمان]فعالان حقوق بشر دولت این کشور را به ارتکاب جرم از خشونت علیه گروه های اقلیت متهم کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Questions are being asked by prominent citizens as to the extent of police laxity which permitted the perpetration of this vicious crime.
[ترجمه گوگل]سوالاتی از سوی شهروندان برجسته در مورد میزان سستی پلیس که اجازه ارتکاب این جنایت شریر را می دهد، پرسیده می شود
[ترجمه ترگمان]سوالات شهروندان برجسته در مورد میزان laxity پلیس که از وقوع این جنایت وحشیانه پیش گیری می کنند، پرسیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The task of writing such is not as formidable as it seems if it is thought out in advance as a definite procedure with systematic perpetration.
[ترجمه گوگل]اگر از قبل به عنوان رویه ای قطعی با ارتکاب سیستماتیک فکر شده باشد، کار نوشتن چنین چیزی آنقدر که به نظر می رسد دشوار نیست
[ترجمه ترگمان]وظیفه نوشتن چنین نیست، آن قدر که به نظر می رسد که از قبل به عنوان رویه ای قطعی با ارتکاب سیستماتیک فکر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Thank numerous good heart bodies for matching with a police to grabbing robbing of a perpetration to wrap a hood together. "Wang Mou says.
[ترجمه گوگل]وانگ مو می‌گوید: "از بسیاری از بدن‌های قلب خوب برای تطبیق با پلیس و سرقت از یک جنایت برای بستن کلاه تشکر کنید
[ترجمه ترگمان]وانگ Mou می گوید: \" از نهاده ای قلب خوب زیادی برای تطبیق با پلیس برای گرفتن دزدی از یک perpetration برای پوشش دادن کاپوت با هم تشکر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The invention relates to a honey raisin tree oral liquid and a perpetration method thereof, belonging to the technical field of food processing.
[ترجمه گوگل]این اختراع مربوط به مایع خوراکی درخت کشمش عسلی و روش انجام آن است که متعلق به حوزه فنی فرآوری مواد غذایی است
[ترجمه ترگمان]این اختراع به مایع دهانی خشک شده و یک روش perpetration مربوط است که متعلق به زمینه فنی فرآوری مواد غذایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The report also casts a light on the increasingly important role that technology is playing in the trade, both in combating it and its perpetration .
[ترجمه گوگل]این گزارش همچنین نقش مهم و فزاینده‌ای را که فناوری در تجارت بازی می‌کند، هم در مبارزه با آن و هم در ارتکاب آن، روشن می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش همچنین بر نقش بسیار مهمی که فن آوری در تجارت ایفا می کند، هم در مبارزه با آن و هم از ارتکاب آن، نقش بر آب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارتکاب (اسم)
commitment, committal, perpetration

انگلیسی به انگلیسی

• act of committing an illegal act, act of carrying out a crime

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perpetrate
✅️ اسم ( noun ) : perpetrator / perpetration
✅️ صفت ( adjective ) : perpetrated
✅️ قید ( adverb ) : _
ارتکاب
انجام

بپرس