persecution

/ˌpərsəˈkjuːʃn̩//ˌpɜːsɪˈkjuːʃn̩/

معنی: شکنجه، اذیت، ازار، زجر
معانی دیگر: ایذا و اذیت، آزار، ظلم و جور، ستم، آزارگری، به ستوه آوری، ذله سازی، تصدیع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: persecutional (adj.)
(1) تعریف: the act of persecuting, or the condition or fact of being persecuted.

(2) تعریف: a purposeful course of harassing, punishing, or exterminating others, esp. because of their race or their religious, moral, or political beliefs.

جمله های نمونه

1. the persecution of people who differ on religious matters
آزار مردمی که در امور دینی هم عقیده نیستند

2. the persecution of the natives by the occupiers
ظلم و جور نسبت به بومیان توسط اشغالگران

3. to avoid persecution or lying, he resorted to equivocation
برای احتراز از تعقیب قانونی یادروغگویی به ابهام گویی متوسل شد.

4. These people are seeking/taking refuge from persecution.
[ترجمه گوگل]این افراد به دنبال / پناه بردن از آزار و اذیت
[ترجمه ترگمان]این افراد به دنبال پناه گرفتن از آزار و اذیت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is worthwhile to note that both suffered persecution.
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که هر دو مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]شایان ذکر است که هر دو مورد آزار و اذیت و آزار قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was diagnosed as suffering from persecution mania.
[ترجمه گوگل]تشخیص داده شد که او از شیدایی آزار و اذیت رنج می برد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مبتلا به جنون تعقیب کیفری تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They suffered persecution for their beliefs.
[ترجمه گوگل]آنها به خاطر اعتقادات خود مورد آزار و اذیت قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر اعتقادات خود مورد آزار و اذیت و آزار قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is the memory and threat of persecution that binds them together.
[ترجمه گوگل]این خاطره و تهدید آزار و اذیت است که آنها را به هم پیوند می دهد
[ترجمه ترگمان]این خاطره و تهدید آزار و اذیت هستند که آن ها را به هم متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Left-wing opposition leaders, in flight from persecution, went across the border.
[ترجمه گوگل]رهبران اپوزیسیون چپ در فرار از آزار و اذیت، از مرز عبور کردند
[ترجمه ترگمان]رهبران جناح چپ اپوزیسیون در فرار از آزار و اذیت، از مرز عبور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For pity's sake try to stop this persecution.
[ترجمه گوگل]به خاطر ترحم سعی کنید جلوی این آزار و شکنجه را بگیرید
[ترجمه ترگمان]به خاطر دلسوزی، سعی کنید این آزار و آزار را متوقف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Van Gogh suffered from acute persecution mania.
[ترجمه گوگل]ون گوگ از شیدایی حاد آزار و اذیت رنج می برد
[ترجمه ترگمان]ون گوگ از جنون شدید آزار و اذیت رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She started to have a persecution complex when she couldn't get a job.
[ترجمه گوگل]او زمانی که نتوانست شغلی پیدا کند شروع به ایجاد یک مجتمع آزار و شکنجه کرد
[ترجمه ترگمان]او زمانی که نمی توانست شغلی پیدا کند، یک مجتمع آزار و اذیت را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In many cases religious persecution is the cause of people fleeing their country. A case in point is colonial India.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد آزار و اذیت مذهبی علت فرار مردم از کشورشان است نمونه بارز آن هند مستعمره است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، آزار و اذیت مذهبی دلیل افرادی است که از کشور خود می گریزند یک مورد در زمان استعمار هند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They fled to Europe to escape persecution.
[ترجمه گوگل]آنها برای فرار از آزار و اذیت به اروپا گریختند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای فرار از آزار و اذیت به اروپا فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Their persecution only serves to arouse the opposition of the people.
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت آنها فقط برای برانگیختن مخالفت مردم است
[ترجمه ترگمان]آزار و اذیت آن ها تنها باعث تحریک مخالفت مردم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکنجه (اسم)
affliction, torture, persecution, torment, excruciation, rack

اذیت (اسم)
fret, annoyance, persecution, inconvenience, tease, harassment, harm, nuisance, mischief, hindrance

ازار (اسم)
hurt, annoyance, trouble, persecution, torment, excruciation, harassment, nuisance, vexation, trade, hindrance, disservice

زجر (اسم)
torture, persecution, torment, maceration

تخصصی

[بهداشت] زجر - آزار - شکنجه - اذیت

انگلیسی به انگلیسی

• oppression, torment, harassment

پیشنهاد کاربران

unfair or cruel treatment over a long period of time because of race, religion, or political beliefs
رفتار ناعادلانه یا ظالمانه در طول مدت طولانی به دلیل نژاد، مذهب یا عقاید سیاسی
** آزار و شکنجه، بدرفتاری هدف مند فرد یا گروهی از افراد علیه فرد یا گروه دیگری است. رایج ترین گونه ها؛ آزار و شکنجه مذهبی، نژادپرستی و سرکوب سیاسی هستند، هرچند که این اصطلاحات به طور طبیعی هم پوشانی دارند. اعمال رنج، آزار و اذیت، زندانی کردن، توقیف، ترساندن و رنج دادن، همه عواملی هستند که ممکن است آزار و اذیت را ایجاد کنند، اما همه رنج ها لزوماً آزار و اذیت را ایجاد نمی کنند. رنج قربانی باید به اندازه کافی شدید باشد. نقطه آستانه شدت، منبع بحث های زیادی بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

They left the country out of fear of persecution.
refugees escaping from political persecution

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/persecution
پیگرد و آزار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : persecute
✅️ اسم ( noun ) : persecution / persecutor
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
hostility and ill - treatment, especially because of race or political or religious beliefs;
oppression
discrimination
tyranny

در روانشناسی:گزند و آسیب
Delusion of persecution:هذیان گزند و آسیب
شکنجه - آزار و اذیت
These people are seeking/taking refuge from persecution.

بپرس