perseverance

/ˌpərsəˈvɪrəns//ˌpɜːsɪˈvɪərəns/

معنی: ثبات قدم، پشت کار، استقامت، مداومت، اصرار
معانی دیگر: پیگیری، پافشاری، عزم راسخ، ایستادگی، سرسختی، پایمردی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: perseverant (adj.)
• : تعریف: steadfast continuance in a course of action, task, or belief.
مشابه: decision, patience

- She was rewarded for her perseverance when, after many failed attempts, she finally broke the world record.
[ترجمه گوگل] او به خاطر استقامت خود پاداش دریافت کرد که پس از تلاش های ناموفق فراوان، سرانجام رکورد جهانی را شکست
[ترجمه ترگمان] او به خاطر استقامت و پشت کار خود پس از چندین تلاش ناموفق، بالاخره رکورد جهانی را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. teymoor's perseverance enabled him to overcome many obstacles
ثبات قدم تیمور او را قادر کرد که بر موانع فراوانی فایق شود.

2. Perseverance is failing nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه علی] استقامت، 19 بار شکست خوردن و موفق شدن در بارِ بیستم است.
|
[ترجمه گوگل]پشتکار نوزده بار شکست و موفق شدن در بیستم است
[ترجمه ترگمان]استقامت در نوزده بار موفق می شود و بعد از بیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Perseverance is the only road to success.
[ترجمه گوگل]پشتکار تنها راه موفقیت است
[ترجمه ترگمان]پشت کار تنها راه موفقیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perseverance is falling nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه گوگل]استقامت نوزده بار سقوط و موفق شدن در بیستم است
[ترجمه ترگمان]مداومت نوزده بار در حال سقوط است و بعد از بیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Perseverance is vital to success.
[ترجمه گوگل]پشتکار برای موفقیت حیاتی است
[ترجمه ترگمان]پشت کار برای موفقیت حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does she have the perseverance to finish the work?
[ترجمه گوگل]آیا او پشتکار تمام کردن کار را دارد؟
[ترجمه ترگمان]اون پشت کار و استقامت داره که کارش رو تموم کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Persistence will enable us to succeed, and perseverance of the source is to do not waver in the least, we should take to achieve the necessary means to success.
[ترجمه گوگل]پشتکار ما را قادر به موفقیت می‌کند و پشتکار سرچشمه این است که کمترین تزلزلی نداشته باشیم، باید برای رسیدن به ابزارهای لازم برای موفقیت تلاش کنیم
[ترجمه ترگمان]مداومت ما را قادر خواهد ساخت که موفقیت را به موفقیت برسانیم و پشت کار این منبع در کم ترین زمان متزلزل نمی شود، ما باید به ابزارهای لازم برای موفقیت دست یابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Perseverance can sometimes equal genius in its results.
[ترجمه گوگل]پشتکار گاهی اوقات می تواند در نتایج خود با نبوغ برابری کند
[ترجمه ترگمان]مداومت در نتایج آن می تواند برابر با نبوغ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I admire her for her perseverance.
[ترجمه گوگل]من او را به خاطر پشتکارش تحسین می کنم
[ترجمه ترگمان] من اونو به خاطر پشت کار اون تحسین می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perseverance can somtimes equal genius in its results.
[ترجمه گوگل]استقامت گاهی اوقات می تواند در نتایج خود با نبوغ برابری کند
[ترجمه ترگمان]پشت کار می تواند نبوغ مساوی در نتایج خود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His perseverance with the new technique paid off.
[ترجمه گوگل]پشتکار او با تکنیک جدید نتیجه داد
[ترجمه ترگمان]سماجت او با این روش جدید پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It took perseverance to overcome his reading problems.
[ترجمه گوگل]غلبه بر مشکلات خواندن او به پشتکار نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]برای غلبه بر مشکلات خواندن، پشت کار زیادی به خرج داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After months of disappointment, his perseverance was finally rewarded.
[ترجمه گوگل]پس از ماه ها ناامیدی، سرانجام استقامت او پاداش گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از ماه ها ناامیدی، پشت کار او بالاخره پاداش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It may take some perseverance to find the right people.
[ترجمه گوگل]شاید برای یافتن افراد مناسب کمی پشتکار لازم باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است کمی پشت کار داشته باشید تا افراد مناسب را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ثبات قدم (اسم)
abidance, grittiness, perseverance, loyalty, resolution

پشت کار (اسم)
perseverance, assiduity, diligence, scrupulousness, job application

استقامت (اسم)
perseverance, assiduity, stamina, backbone

مداومت (اسم)
perseverance, assiduity, continuance

اصرار (اسم)
persistence, perseverance, tenacity, importunity, persistency, insistence, yen, insistency

انگلیسی به انگلیسی

• diligence; industriousness; stubbornness
perseverance is the fact of continuing with something difficult, rather than giving up.

پیشنهاد کاربران

عزمِ راسخ
پایداری
در فلسفه به معنی تداوم ( تمایل ذاتی هر چیز به به وجود داشتن ) است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : persevere
✅️ اسم ( noun ) : perseverance
✅️ صفت ( adjective ) : persevering
✅️ قید ( adverb ) : _
استمرار
سخت کوشی
NASA's Perseverance rover spots its own junk on Mars and sends back a picture of it
پشتکار
تداوم در عمل
اهتمام
ممارست
سلام
معادل فارسیشو اکثر دوستان نوشتن، ولی مترادفی که این کلمه داره و کمتر جایی دیده شده و تو موقعیتهای غیررسمی ازش استفاده میشه:
stick - to - it - iveness
هستش.
موفق باشید. . .
the quality that allows someone to continue trying to do something even though it is difficult
His perseverance was rewarded: after many rejections, he finally found a job.
Perseverance is required to perfect just about any skill
استقامت
ثبات وتداوم کاری
ثبات قدم وعزم استوار
پشتکار ، ثابت قدم بودن
همت
پشت کار
عزم جزم
پایداری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس