persist

/pərˈsɪst//pəˈsɪst/

معنی: اصرار کردن، سماجت کردن، پافشاری کردن
معانی دیگر: (در برابر مشکلات و مصائب) ایستادگی کردن، ثبات قدم داشتن، تسلیم نشدن، پشتکار داشتن، واسرنگیدن، بقا یافتن، دوام آوردن، پابرجا ماندن، باقی ماندن، زنده ماندن، ادامه یافتن، ایستادگی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: persists, persisting, persisted
مشتقات: persister (n.)
(1) تعریف: to endure or continue steadfastly, stubbornly, or tenaciously.
مترادف: continue, last
متضاد: forbear
مشابه: abide, carry, endure, hold, hold out, linger, remain, stay, stick

- Freezing weather persisted for several weeks.
[ترجمه زمان سلطانمرادی] هوای بسیار سرد برای هفته ها ادامه یافت
|
[ترجمه گوگل] هوای یخبندان برای چند هفته ادامه داشت
[ترجمه ترگمان] چند هفته بود که هوا سرد و یخ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to continue steadfastly in a task or course of action or hold steadfastly to a belief or commitment; persevere.
مترادف: continue, persevere
متضاد: desist, give up
مشابه: hold, hold out, keep, push, stick

- Although under great pressure, some senators persisted in opposing the bill.
[ترجمه گوگل] با وجود اینکه برخی از سناتورها تحت فشار زیادی بودند، بر مخالفت خود با این لایحه اصرار کردند
[ترجمه ترگمان] اگرچه تحت فشار زیاد، برخی از سناتورها در مخالفت با این لایحه پافشاری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Everyone told him the project was doomed to fail, but he persisted.
[ترجمه گوگل] همه به او گفتند که این پروژه محکوم به شکست است، اما او اصرار کرد
[ترجمه ترگمان] همه به او گفتند که این پروژه محکوم به شکست است، اما او پافشاری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to pursue stubbornly or insistently a demand, line of questioning, or the like.
مشابه: insist

- The witness appeared close to weeping, but the lawyer persisted.
[ترجمه گوگل] شاهد نزدیک به گریه ظاهر شد، اما وکیل اصرار کرد
[ترجمه ترگمان] شاهد هم نزدیک بود گریه کند اما وکیل اصرار ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. characteristics that persist through generations
ویژگی هایی که نسل اندرنسل باقی می مانند

2. faith caused them to persist beyond every defeat
ایمان موجب شد که بر همه ی شکست ها فائق آیند.

3. to err is human but to persist in error is diabolic
اشتباه کار انسان است ولی سماجت کردن در اشتباه کار شیطان است.

4. The humid weather persisted all summer.
[ترجمه گوگل]هوای مرطوب تمام تابستان ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]آب و هوای مرطوب تمام تابستان را در بر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Would Lorraine's weird behavior persist, we all wondered?
[ترجمه گوگل]همه ما تعجب کردیم که آیا رفتار عجیب لورن ادامه خواهد داشت؟
[ترجمه ترگمان]ایا رفتار عجیب و غریب \"لورین\" اصرار داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lloyd persisted in exaggerating everything he said.
[ترجمه گوگل]لوید اصرار داشت که همه چیز را اغراق کند
[ترجمه ترگمان]لو ید در هر حرفی که می زد پافشاری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If the fool would persist in his folly he would become wise.
[ترجمه گوگل]اگر احمق در حماقت خود پافشاری می کرد، عاقل می شد
[ترجمه ترگمان]اگر حماقت در حماقت او پافشاری می کرد، عاقل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why do you persist in blaming yourself for what happened?
[ترجمه iahmadrezam] چرا همش خودتو واسه انچه که اتفاق افتاده سرزنش میکنی؟
|
[ترجمه گوگل]چرا اصرار دارید خودتان را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا خودت رو بخاطر اتفاقی که افتاد سرزنش می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you persist, you will annoy them even more.
[ترجمه گوگل]اگر پافشاری کنید، آنها را بیشتر آزار خواهید داد
[ترجمه ترگمان]اگر اصرار دارید، باز هم آن ها را ناراحت خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite official denials, the rumours still persist.
[ترجمه گوگل]با وجود تکذیب رسمی، این شایعات همچنان ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]با وجود انکار رسمی، شایعات هنوز ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If you persist in upsetting her, I will have to punish you.
[ترجمه گوگل]اگر در ناراحتی او اصرار کنی، باید تو را تنبیه کنم
[ترجمه ترگمان]اگر اصرار دارید که او را ناراحت کنید، من شما را تنبیه خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cold weather is set to persist throughout the week.
[ترجمه گوگل]هوای سرد در طول هفته ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هوای سرد در طول هفته ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He urged the United States to persist with its efforts to bring about peace.
[ترجمه گوگل]وی از ایالات متحده خواست تا بر تلاش های خود برای برقراری صلح پافشاری کند
[ترجمه ترگمان]او از ایالات متحده خواست تا با تلاش های خود برای برقراری صلح پافشاری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the symptoms persist, seek medical advice.
[ترجمه گوگل]در صورت تداوم علائم، به دنبال مشاوره پزشکی باشید
[ترجمه ترگمان]اگر علائم ادامه دارند، به دنبال مشاوره پزشکی باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you persist in doing that you will end up in trouble.
[ترجمه گوگل]اگر در انجام آن پافشاری کنید در نهایت با مشکل مواجه خواهید شد
[ترجمه ترگمان]اگر اصرار داری که این کار را بکنی تو دردسر می افتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. If the symptoms persist, consult your doctor.
[ترجمه گوگل]در صورت تداوم علائم، با پزشک خود مشورت کنید
[ترجمه ترگمان]، اگه علائم ادامه پیدا کنن به دکترت مشورت بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The bad weather will persist all over the country.
[ترجمه گوگل]وضعیت بد جوی در سراسر کشور ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]آب و هوای بد در سراسر کشور باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Britons persist in treating any pay rise of less than 5% as a slap in the face.
[ترجمه گوگل]بریتانیایی ها اصرار دارند هر گونه افزایش حقوق کمتر از 5 درصد را به عنوان یک سیلی به صورت تلقی کنند
[ترجمه ترگمان]بریتانیایی ها در درمان هر گونه افزایش حقوق کم تر از ۵ % به عنوان یک سیلی به صورت پافشاری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصرار کردن (فعل)
urge, haggle, stick out, persist

سماجت کردن (فعل)
importune, persist, insist

پافشاری کردن (فعل)
persist, insist

انگلیسی به انگلیسی

• insist, stand firm; persevere; continue
if something undesirable persists, it continues to exist.
if you persist in doing something, you continue to do it, even though it is difficult or other people oppose you.

پیشنهاد کاربران

اصرار کردن، سماجت کردن، پافشاری کردن
persist ( v ) ( pərˈsɪst ) =to continue to do sth despite difficulties, e. g. She persisted in her search for the truth. =to continue to exist, persistent ( adj ) , persistence ( n )
persist
Persist in
دامن زدن به چیزی
He persisted in his terror in order to take hiatus from his job
اون پیاز داغشو زیاد کرد تا بتونه یه مرخصی بگیره
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : persist
اسم ( noun ) : persistence
صفت ( adjective ) : persistent
قید ( adverb ) : persistently
Chronic
مدام و مداوم
استقامت، سماجت
And rumors persist that Monarch may be hiding
ترجمه اینجانب:
و شایعه شده بود که ممکن است حاکم پنهان شده باشد.
به قوت خود باقی ماندن
تداوم , مقاوم
= Persist
If an unpleasant feeling or situation persist , it continues to exist
مثال
If your symptoms persist , you should go to see a doctor
persist=insist
اصرار کردن . پافشاری کردن
ادامه داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس