personal digital assistant

جمله های نمونه

1. I expect these so-called personal digital assistants to dribble slowly out this year.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم این به اصطلاح دستیارهای دیجیتال شخصی به آرامی دریبل بزنند
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که این ها به اصطلاح دستیاران دیجیتالی شخصی امسال به کندی dribble کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. PDA ( personal digital assistant ) can send email, download information and play music.
[ترجمه گوگل]PDA (دستیار دیجیتال شخصی) می تواند ایمیل ارسال کند، اطلاعات را دانلود کند و موسیقی پخش کند
[ترجمه ترگمان]PDA (دستیار دیجیتال شخصی)می تواند پست الکترونیکی، اطلاعات دانلود و پخش موسیقی را ارسال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. PDA ( Personal Digital Assistant ) is a new computer electronic product developed in recent years.
[ترجمه گوگل]PDA (دستیار دیجیتال شخصی) یک محصول الکترونیکی رایانه ای جدید است که در سال های اخیر توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]PDA (دستیار دیجیتال شخصی)یک محصول الکترونیکی جدید است که در سال های اخیر توسعه یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Printers and hand - held personal digital assistant ( PDA ) devices.
[ترجمه گوگل]چاپگرها و دستگاه های دستیار دیجیتال شخصی (PDA)
[ترجمه ترگمان]Printers و دستیار دیجیتال شخصی (PDA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A personal digital assistant, pen - based computer, or other handheld computer device.
[ترجمه گوگل]یک دستیار دیجیتال شخصی، کامپیوتر مبتنی بر قلم، یا سایر دستگاه های کامپیوتری دستی
[ترجمه ترگمان]یک دستیار دیجیتال شخصی، کامپیوتر خودکار، یا دستگاه کامپیوتری دستی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mobile Computing, Personal Digital Assistant, Educational Administration, Student Attendance Management, Point of Muster System.
[ترجمه گوگل]محاسبات سیار، دستیار دیجیتال شخصی، مدیریت آموزشی، مدیریت حضور و غیاب دانشجویان، سیستم نقطه موستر
[ترجمه ترگمان]محاسبات همراه، دستیار دیجیتال شخصی، مدیریت آموزشی، مدیریت حضور دانش آموزان، نقطه اتکا سیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's personal digital assistant.
[ترجمه گوگل]این دستیار دیجیتال شخصی است
[ترجمه ترگمان]دستیار دیجیتال شخصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Another hot spot for bacteria in men's offices: the personal digital assistant.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نقاط داغ باکتری در دفاتر مردان: دستیار دیجیتال شخصی
[ترجمه ترگمان]یک نقطه داغ دیگر برای باکتری در دفاتر مردان: دستیار دیجیتالی شخصی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Eentually, engineers hope to design a devise similar a personal digital assistant to store the results.
[ترجمه گوگل]در نهایت، مهندسان امیدوارند که طرحی شبیه به دستیار دیجیتال شخصی برای ذخیره نتایج طراحی کنند
[ترجمه ترگمان]Eentually، مهندسین امیدوارند که طراحی یک دستیار دیجیتال مشابه را طراحی کنند تا نتایج را ذخیره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It can be seen applications of networking, system control, personal digital assistant and cellular phone.
[ترجمه گوگل]می توان کاربردهای شبکه، کنترل سیستم، دستیار دیجیتال شخصی و تلفن همراه را مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]می تواند کاربردهای شبکه، کنترل سیستم، دستیار دیجیتال شخصی و تلفن همراه را مشاهده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] دسیار دیجیتالی شخصی نگاه کنید به PDA .
[برق و الکترونیک] دسیار شخصی دیجیتال انواع مختلف کامپیوترهای کوچک با کارکرد محدود، که با تابری کار می کنند و برای یاد داشت برداری، زمان بندی کار، و در بعضی از انواع، برای کارهای مخابراتی به کار می روند .این دستگاهها معمولاً دارای صفحه کلید ها ی کوچک ولی استاندارد و صفحه نماشهای بلور مایع (LCD ) تک رنگ هستند .

انگلیسی به انگلیسی

• small portable computer which provides tools for everyday office work

پیشنهاد کاربران

personal digital assistant ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: دستیار رقمی شخصی
تعریف: افزاره‏های جیبی که ترکیبی از خدمات رایانه و تلفن و دورنگار و اینترنت و شبکه را در اختیار کاربر می‏گذارد|||متـ . دستیار 2

بپرس