physical therapy

/ˈfɪzɪkl̩ˈθerəpi//ˈfɪzɪkl̩ˈθerəpi/

معنی: تن درمانی، ورزش درمانی
معانی دیگر: (درمان با ورزش و ماساژ و غیره به جای دارو) تن درمانی (physiotherapy هم می گویند)، طب تن درمانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: physical therapist (n.)
• : تعریف: the treatment of disease and injury by physical and mechanical means, such as exercise, heat, ultraviolet or infrared light, hydrotherapy, or massage, rather than by drugs; physiotherapy.

جمله های نمونه

1. The doctor said she should be given a physical therapy.
[ترجمه گوگل]دکتر گفت باید فیزیوتراپی شود
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که باید به او یک درمان فیزیکی داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Physical therapy is an important adjunct to drug treatments.
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی یک مکمل مهم برای درمان دارویی است
[ترجمه ترگمان]درمان فیزیکی یک روش مهم برای درمان اعتیاد به مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Physical therapy alternates with chemical.
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی با مواد شیمیایی جایگزین می شود
[ترجمه ترگمان]درمان فیزیکی جایگزین مواد شیمیایی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Medication can be a useful adjunct to physical therapy.
[ترجمه گوگل]دارو می تواند مکمل مفیدی برای فیزیوتراپی باشد
[ترجمه ترگمان]دارو می تواند یک روش درمانی مفید برای درمان فیزیکی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Research in the laboratory, in physical therapy, and in new surgical procedures received high priority.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در آزمایشگاه، فیزیوتراپی و روش‌های جدید جراحی اولویت بالایی داشتند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در آزمایشگاه، در درمان فیزیکی، و در روش های جراحی جدید اولویت بالایی برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don underwent months of physical therapy after the accident.
[ترجمه گوگل]دان پس از تصادف ماه ها تحت فیزیوتراپی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]بعد از حادثه، سه ماه درمان فیزیکی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Prior to his appointment, Wehe has been a physical therapy supervisor at Altru.
[ترجمه گوگل]ویه پیش از انتصاب خود، سرپرست فیزیوتراپی در آلترو بوده است
[ترجمه ترگمان]قبل از انتصاب او، Wehe یک ناظر فیزیوتراپی در Altru بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Coles defeated the odds by designing his own physical therapy program that included riding a stationary bike.
[ترجمه گوگل]کولز با طراحی برنامه فیزیوتراپی خود که شامل دوچرخه سواری بود، شانس را شکست داد
[ترجمه ترگمان]کول ها با طراحی برنامه درمان فیزیکی خودش که شامل سوار شدن بر یک دوچرخه ثابت بود، این شانس را شکست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A full recovery will require years of physical therapy.
[ترجمه گوگل]بهبودی کامل به سالها فیزیوتراپی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]بهبودی کامل نیازمند سال ها درمان فیزیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was hoping for a course of physical therapy.
[ترجمه گوگل]او به یک دوره فیزیوتراپی امیدوار بود
[ترجمه ترگمان] اون امیدوار بود که یه دوره درمانی فیزیکی داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Physical therapy and the physical therapist came to be the source and symbol of healing for patients.
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی و فیزیوتراپیست منبع و نماد شفا برای بیماران شد
[ترجمه ترگمان]درمان فیزیکی و درمانگر فیزیکی منبع و نماد درمان بیماران بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This may be accomplished by periodic formal physical therapy sessions backed up by daily home exercises.
[ترجمه گوگل]این ممکن است با جلسات فیزیوتراپی رسمی دوره‌ای که با تمرینات روزانه در خانه پشتیبانی می‌شود، انجام شود
[ترجمه ترگمان]این کار ممکن است با جلسات منظم فیزیوتراپی انجام شود که با تمرین های خانگی روزانه مورد حمایت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Instruction is varied including: art therapy. physical therapy studies. vocational rehabilitation. as well as animal-assisted therapy and many others.
[ترجمه گوگل]آموزش متنوع است از جمله: هنر درمانی مطالعات فیزیوتراپی توانبخشی حرفه ای و همچنین درمان به کمک حیوانات و بسیاری دیگر
[ترجمه ترگمان]آموزش متنوع است از جمله: درمان هنری مطالعات فیزیوتراپی انجام می دهد توان بخشی حرفه ای و همچنین درمان به کمک حیوانات و نیز بسیاری از افراد دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Orthopaedic Physical Therapy, Sports Medicine, Athletic Training, Biomechanics, Information Sciences.
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی ارتوپدی، پزشکی ورزشی، تمرینات ورزشی، بیومکانیک، علوم اطلاعات
[ترجمه ترگمان]درمان فیزیکی درمانی، طب ورزشی، آموزش ورزشی، Biomechanics، علوم اطلاع رسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Physical therapy for joint strengthening exercises may occasionally by warranted, and weight reduction is beneficial.
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپی برای تمرینات تقویتی مفاصل ممکن است گاهی اوقات ضروری باشد و کاهش وزن مفید است
[ترجمه ترگمان]درمان فیزیکی برای تمرینات تقویتی مشترک ممکن است گاهی اوقات با تضمین و کاهش وزن مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تن درمانی (اسم)
physical therapy, physiotherapy

ورزش درمانی (اسم)
physical therapy

انگلیسی به انگلیسی

• healing by physical means, healing through movement massage or exercise

پیشنهاد کاربران

حرکت درمانی
فیزیوتراپی، بدن درمانی، درمان بدنی
فیزیوتراپی

بپرس