pick apart


1- از هم مجزا کردن، (ماشین آلات و غیره) پیاده کردن، از هم پاشاندن، تکه تکه کردن 2- مورد خرده گیری دقیق قرار دادن

جمله های نمونه

1. He picked apart an old quilt.
[ترجمه گوگل]او یک لحاف کهنه را برداشت
[ترجمه ترگمان]پتوی کهنه را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And when they pick apart the history of modern art, they attack modern art's most powerful institution.
[ترجمه گوگل]و وقتی تاریخ هنر مدرن را جدا می کنند، به قدرتمندترین نهاد هنر مدرن حمله می کنند
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که تاریخ هنر مدرن را از هم جدا می کنند، به قدرتمندترین موسسه هنر مدرن حمله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let me pick apart a few of the points you make.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید چند نکته را که شما به آن اشاره می کنید، جدا کنم
[ترجمه ترگمان]بذار چند تا از چیزایی که درست کردی رو انتخاب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The vaccine's labor-intensive production—Sanaria staff members can pick apart about 100 mosquitoes an hour—could pose another obstacle.
[ترجمه گوگل]تولید پر زحمت این واکسن - کارکنان ساناریا می توانند حدود 100 پشه را در ساعت جدا کنند - می تواند مانع دیگری باشد
[ترجمه ترگمان]کارکنان بخش تولید نیروی کار فشرده (Sanaria)که توسط نیروی کار فشرده می شوند، می توانند حدود ۱۰۰ پشه را در یک ساعت از هم جدا کنند - می تواند مانع دیگری نیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can pick apart the numbers and say, 'Well, it's going to happen in 20 years or 10 years.
[ترجمه گوگل]می‌توانیم اعداد را از هم جدا کنیم و بگوییم: «خب، 20 یا 10 سال دیگر اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم اعداد را از هم جدا کنیم و بگوییم، خوب، این اتفاق در ۲۰ سال یا ۱۰ سال رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For example, frequently a function will want to pick apart the contents of a list.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اغلب یک تابع می خواهد محتویات یک لیست را جدا کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اغلب یک تابع می خواهد محتوای یک لیست را از هم جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Perhaps the biggest challenge will be to pick apart and permanently entomb what remains within the rickety shelter.
[ترجمه گوگل]شاید بزرگترین چالش، جدا کردن و دفن دائمی آنچه در پناهگاه رکودی باقی مانده باشد باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بزرگ ترین چالش انتخاب و نگهداری دائمی چیزی است که در پناه گاه چوبی باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He has a point because, although all couples need to analyse some aspects of their relationships, if you pick apart the detail, you might pick apart the goodwill of your partner.
[ترجمه گوگل]او نکته‌ای دارد، زیرا اگرچه همه زوج‌ها باید برخی از جنبه‌های روابط خود را تجزیه و تحلیل کنند، اما اگر جزئیات را از هم جدا کنید، ممکن است حسن نیت شریک زندگی‌تان را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]او یک نکته دارد زیرا، اگر چه همه زوج ها باید برخی از جنبه های روابط خود را تجزیه و تحلیل کنند، اگر شما جزئیات را از هم جدا کنید، ممکن است حسن نیت شریک زندگی خود را از هم جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Listing take a look at one output line from dtd2sql and then see how to pick apart its pieces (some wrapping added for presentation).
[ترجمه گوگل]در لیستینگ به یک خط خروجی از dtd2sql نگاهی بیندازید و سپس ببینید که چگونه قطعات آن را جدا کنید (مقداری برای ارائه اضافه شده است)
[ترجمه ترگمان]در فهرستی از یک خط خروجی از \"dtd۲sql\" (dtd۲sql)نگاه کنید و سپس ببینید چطور قطعات آن را از هم جدا کنید (مقداری که برای ارائه اضافه شده است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John Bangs, head of education at the National Union of Teachers, said schools were at the whim of new governments, which can pick apart years of hard work within days of taking office.
[ترجمه گوگل]جان بنگز، رئیس آموزش و پرورش اتحادیه ملی معلمان، گفت که مدارس به هوس دولت‌های جدید هستند که می‌توانند طی چند روز پس از تصدی پست، سال‌ها کار سخت را جدا کنند
[ترجمه ترگمان]جان بن گز، رئیس آموزش و پرورش در اتحادیه ملی معلمان، گفت که مدارس به هوس دولت های جدید هستند که می توانند سال ها کار دشوار را در عرض چند روز انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We cannot move forward if cynics and critics swoop down and pick apart anything that goes wrong to a point where we lose sight of what is right, decent, and uniquely good about America.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم جلو برویم، اگر بدبین‌ها و منتقدان سر از پا در بیاورند و هر چیزی را که اشتباه می‌کند را جدا کنند تا جایی که ما آنچه را که در مورد آمریکا درست، شایسته و منحصر به فرد است، نادیده بگیریم
[ترجمه ترگمان]اگر cynics و منتقدان به پایین شیرجه بزنند و هر چیزی را که غلط است نادیده بگیریم و چیزی را که درست است، مناسب و منحصر به فرد در مورد آمریکا از دست بدهیم، نمی توانیم به جلو حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Strategically positioned for optimal viewing was a shepherding spacecraft, outfitted with instruments to pick apart the plume's chemistry for nearly four minutes, until it too crashed into the crater.
[ترجمه گوگل]موقعیت استراتژیک برای مشاهده بهینه، یک فضاپیمای چوپانی بود که به ابزارهایی مجهز بود تا ترکیب شیمیایی ستون را برای نزدیک به چهار دقیقه جدا کند تا زمانی که بیش از حد به دهانه برخورد کند
[ترجمه ترگمان]از نظر استراتژیکی که برای مشاهده بهینه قرار گرفته بود یک سفینه چوپانی بود که مجهز به ابزار برای از بین بردن شیمی به مدت نزدیک به چهار دقیقه بود تا اینکه به حفره برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Certainly, global supply-chains are more complex and harder to pick apart than in those days.
[ترجمه گوگل]مطمئناً زنجیره‌های تأمین جهانی پیچیده‌تر و جداسازی آنها از آن روزها سخت‌تر است
[ترجمه ترگمان]مسلما، زنجیره های تامین جهانی پیچیده تر و سخت تر از آن روزها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rip into pieces, tear apart; give harsh criticism

پیشنهاد کاربران

بازجویی کردن، سین جین کردن ، اعتراف گیری
به زیر سوال بردن، سین جین کردن، تحت فشار و سوال و جواب قرار دادن به قصد پیدا کردن ایراد.
سخت انتقاد کردن، to say all the things that are bad or wrong about someone
to criticize sharply by focussing too much on details
I picked myself apart almost every time I looked at what I saw.

بپرس