pick over

/ˈpɪkˈoʊvə//pɪkˈəʊvə/

معنی: چیدن، برگزیدن
معانی دیگر: (یکی یکی) بررسی کردن، (به نوبت) سنجیدن، دسته بندی کردن، دسته دسته کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to examine with close scrutiny, as before buying.

جمله های نمونه

1. Pick over the lentils carefully in case there are any stones among them.
[ترجمه گوگل]عدس ها را با دقت بچینید تا در بین آنها سنگی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر کدام از عدس را به دقت انتخاب کنید تا در بین آن ها سنگ وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pick over and hull the straw berries.
[ترجمه گوگل]توت های کاه را بچینید و پوست آن را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]چند دانه توت دار بردارید و به تنه تنه بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pick over the lentils and remove any little stones.
[ترجمه گوگل]عدس ها را بچینید و سنگ های کوچک را جدا کنید
[ترجمه ترگمان]عدس را بردارید و هر تکه سنگ کوچکی را بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pick over the fruit and pile on top of the cream.
[ترجمه گوگل]میوه ها را بچینید و روی خامه بریزید
[ترجمه ترگمان]میوه و pile را در بالای کرم جمع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pick over the lentils carefully in case there are any stones amongst them.
[ترجمه گوگل]عدس ها را با دقت بچینید تا در بین آنها سنگی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هر کدام از عدس را به دقت انتخاب کنید تا در میان آن ها سنگ وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They will certainly have plenty to pick over.
[ترجمه گوگل]آنها مطمئناً چیزهای زیادی برای انتخاب خواهند داشت
[ترجمه ترگمان] مطمئنا یه عالمه پول برای انتخاب کردن دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wash and pick over the spinach, discarding any coarse stalks.
[ترجمه گوگل]اسفناج را بشویید و بچینید و ساقه های درشت آن را دور بریزید
[ترجمه ترگمان]اسفناج را کنار بگذارید و هر گونه ساقه زبر را کنار بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They allowed us to grind the spices, pick over the raisins and lick the stirring spoons.
[ترجمه گوگل]آنها به ما اجازه دادند ادویه ها را آسیاب کنیم، کشمش ها را بچینیم و قاشق های همزن را لیس بزنیم
[ترجمه ترگمان]آن ها به ما اجازه دادند ادویه بزنیم و کشمش پر کنند و قاشق های پر جنب و جوش را لیس بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I would rather pay for a meal than watch nine friends pick over and split a bill.
[ترجمه گوگل]ترجیح می‌دهم هزینه یک وعده غذایی را بپردازم تا اینکه نُه دوست را ببینم که جمع می‌شوند و یک صورت حساب را تقسیم می‌کنند
[ترجمه ترگمان]من ترجیح می دهم که غذا را بیشتر از تماشای نه دوست داشته باشم تا یک لایحه را از هم جدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چیدن (فعل)
cut, trim, lop, arrange, set, pick up, pluck, pick, mow, pull, pare, clip, crop, flunk, pick over, snip, skive, tear away

برگزیدن (فعل)
single, choose, designate, pick, elect, select, put up, opt, pick over, prefer

انگلیسی به انگلیسی

• examine meticulously, check closely

پیشنهاد کاربران

خوب های چیزی را سوا کردن
پاک کردن ، تمیز کردن ( مثل پاک کردن حبوبات و جدا کردن سنگهای آن )
به عنوان مثال:
Pick over the lentils and remove any little stones and other seeds.
برانداز کردن برای انتخاب کردن

بپرس