pinkeye

/ˈpɪŋkˌaɪ//ˈpɪŋkaɪ/

(پزشکی) ورم ملتحمه ی حاد، سرخ چشمی، چشم صورتی رنگ، چشم ارغوانی، اماس واگیره دارملتحمه، یکجور تب واگیره داردر اسب

جمله های نمونه

1. Aw, did you get pinkeye again?
[ترجمه گوگل]اوه، دوباره چشم صورتی گرفتی؟
[ترجمه ترگمان]اه، دوباره چشت باباقوری شده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pinkeye isn't always benign — a number of patients end up with light sensitivity and even vision loss.
[ترجمه گوگل]چشم صورتی همیشه خوش خیم نیست - تعدادی از بیماران در نهایت با حساسیت به نور و حتی از دست دادن بینایی مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]Pinkeye همیشه خوش خیم نیست - تعدادی از بیماران دارای حساسیت نور و حتی فقدان بینایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As she caught a pinkeye, she can't go to school. And she needs to rest at home for a week.
[ترجمه گوگل]چون چشم صورتی گرفت، نمی تواند به مدرسه برود و او باید یک هفته در خانه استراحت کند
[ترجمه ترگمان]همان طور که چشمش به چشم صورتی می افتد، نمی تواند به مدرسه برود و اون باید یه هفته تو خونه استراحت کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can the cat get a pinkeye?
[ترجمه گوگل]آیا گربه می تواند چشم صورتی داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]میشه گربه چشم صورتی پیدا کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Sharing face towels is a great way to get conjunctivitis, the infection also known as pinkeye.
[ترجمه گوگل]استفاده از حوله های مشترک صورت یک راه عالی برای ابتلا به ورم ملتحمه است، عفونتی که به آن چشم صورتی نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]به اشتراک گذاشتن حوله با حوله یک روش عالی برای به دست آوردن conjunctivitis است، عفونت که به as نیز مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But they are susceptible to infection with something called Mycoplasma gallisepticum, a bug that leaves them lethargic and sporting a bad case of conjunctivitis, otherwise known as pinkeye.
[ترجمه گوگل]اما آنها مستعد عفونت با چیزی به نام Mycoplasma gallisepticum هستند، حشره‌ای که باعث بی‌حالی آن‌ها می‌شود و دچار یک مورد بد ملتحمه می‌شود که در غیر این صورت به عنوان چشم صورتی شناخته می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما آن ها مستعد عفونت با چیزی به نام Mycoplasma gallisepticum هستند، یک حشره که آن ها را سست و بی حال می کند و یک مورد بد از conjunctivitis را ورزش می کند، در غیر این صورت به عنوان pinkeye شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It comes from the family of common viruses that causes colds, pneumonia, diarrhea, and pinkeye and is present in 30 percent of obese people and 5 percent of non-obese people.
[ترجمه گوگل]این ویروس از خانواده ویروس های رایجی است که باعث سرماخوردگی، ذات الریه، اسهال و چشم صورتی می شود و در 30 درصد افراد چاق و 5 درصد افراد غیر چاق وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این بیماری از خانواده ویروس های معمولی است که باعث سرماخوردگی، ذات الریه، اسهال و pinkeye می شود و در ۳۰ درصد افراد چاق و ۵ درصد افراد غیر چاق وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We do a rapid test for adenovirus — if that's what you have, we treat it very differently than if your pinkeye is bacterial.
[ترجمه گوگل]ما یک آزمایش سریع برای آدنوویروس انجام می‌دهیم - اگر این همان چیزی است که شما دارید، با آن رفتار بسیار متفاوتی نسبت به زمانی که چشم صورتی شما باکتریایی است، درمان می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما یک آزمایش سریع برای adenovirus انجام می دهیم - اگر این چیزی است که شما دارید، ما با آن خیلی متفاوت رفتار می کنیم نسبت به صورتی که pinkeye شما باکتری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For several years, researchers have looked at a possible link between obesity and this common virus, called adenovirus-3 from a family of viruses that cause colds and pinkeye in people.
[ترجمه گوگل]برای چندین سال، محققان به ارتباط احتمالی بین چاقی و این ویروس رایج به نام آدنوویروس-3 از خانواده ویروس‌هایی که باعث سرماخوردگی و چشم صورتی در افراد می‌شوند، پرداخته‌اند
[ترجمه ترگمان]برای چندین سال، محققان به یک ارتباط احتمالی بین چاقی و این ویروس شایع، adenovirus - ۳ از خانواده ویروس هایی که باعث سرماخوردگی و pinkeye در مردم می شوند، نگاه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take a look on that can the eye getting the pinkeye people be also infected woollen cloth?
[ترجمه گوگل]نگاه کنید که آیا چشمی که افراد چشم صورتی را گرفتار می کند می تواند پارچه های پشمی نیز آلوده باشد؟
[ترجمه ترگمان]نگاهی به آن بیندازید که می تواند چشم مردم pinkeye را نیز به پارچه پشمی آلوده کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Use a fresh towel every time you wipe your face. Sharing face towels is a great way to get conjunctivitis, the infection also known as pinkeye.
[ترجمه گوگل]هر بار که صورت خود را پاک می کنید از یک حوله تازه استفاده کنید استفاده از حوله های مشترک صورت یک راه عالی برای ابتلا به ورم ملتحمه است، عفونتی که به آن چشم صورتی نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]هر بار که صورت خود را پاک می کنید از یک حوله جدید استفاده کنید به اشتراک گذاشتن حوله با حوله یک روش عالی برای به دست آوردن conjunctivitis است، عفونت که به as نیز مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• conjunctivitis, infection of the membrane of the eyelid and eyeball

پیشنهاد کاربران

عفونت چشمی
a contagious disease in which the inner surface of the eyelid and part of the eyeball become pinkish and sore
یک بیماری مسری که در آن سطح داخلی پلک و قسمتی از کره چشم صورتی و دردناک می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال در جمله:
The viruses can also cause pink eye, diarrhea and skin rashes.
این ویروس ها همچنین می توانند باعث عفونت چشمی، اسهال و بثورات پوستی شوند.

pinkeye

بپرس