pioneering


معنی: خیش زنی

جمله های نمونه

1. their pioneering efforts in space exploration
کوشش های پیشتازانه ی آنها در اکتشاف فضا

2. The school has won awards for its pioneering work with the community.
[ترجمه گوگل]این مدرسه برای کار پیشگامانه خود با جامعه جوایزی را کسب کرده است
[ترجمه ترگمان]این مدرسه برای کار پیشگام خود با جامعه جوایزی کسب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of Australia's pioneering women aviators learnt to fly in the 1930s.
[ترجمه گوگل]یکی از پیشگامان زن هوانورد استرالیایی در دهه 1930 پرواز را آموخت
[ترجمه ترگمان]یکی از خلبانان پیشگامان استرالیا فرا رسیدن پرواز در دهه ۱۹۳۰ را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He did pioneering work on microbes.
[ترجمه سلیمانی] او عمل پیشگامی روی میکروبها انجام داد.
|
[ترجمه گوگل]او کارهای پیشگامانه ای روی میکروب ها انجام داد
[ترجمه ترگمان]او کار پیشگام بر روی میکروب ها انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She played a pioneering role in opening higher education to women.
[ترجمه گوگل]او نقش پیشگامی در گشودن آموزش عالی به روی زنان داشت
[ترجمه ترگمان]او نقش پیشگامی در باز کردن آموزش عالی برای زنان بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His pioneering work in the field was largely forgotten until the late 1940s.
[ترجمه گوگل]کارهای پیشگامانه او در این زمینه تا اواخر دهه 1940 تا حد زیادی فراموش شد
[ترجمه ترگمان]کار پیشگام او در این زمینه تا اواخر دهه ۱۹۴۰ از یاد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Amy Johnson was a pioneering aviator who made record-breaking flights to Australia and South Africa in the 1930s.
[ترجمه گوگل]امی جانسون یک هوانورد پیشگام بود که در دهه 1930 پروازهای رکورد شکنی به استرالیا و آفریقای جنوبی انجام داد
[ترجمه ترگمان]امی جانسون خلبان پیشگامی بود که در دهه ۱۹۳۰ پروازه ای خود را به استرالیا و آفریقای جنوبی آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Always pioneering, his work in Leeds helped shape the direction of development within the City.
[ترجمه گوگل]کار او در لیدز که همیشه پیشگام بود، به شکل گیری جهت توسعه در شهر کمک کرد
[ترجمه ترگمان]کار او در لیدز به شکل گیری مسیر توسعه در شهر کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pioneering producer Hal Roach also launched a host of other silent film stars including Harold Lloyd.
[ترجمه گوگل]هال روچ، تهیه کننده پیشگام، مجموعه ای از ستاره های دیگر فیلم صامت از جمله هارولد لوید را نیز راه اندازی کرد
[ترجمه ترگمان]هال روچ، تهیه کننده Pioneering نیز میزبان دیگر ستارگان سینمای صامت از جمله هارولد لوید را راه اندازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Edward Said's pioneering Orientalism offered a searching analysis of this phenomenon.
[ترجمه گوگل]شرق شناسی پیشگام ادوارد سعید تحلیلی جست وجوگر از این پدیده ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]Edward سعید از شرق شناسی در مطالعات اکتشافی این پدیده را ارایه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lower production costs mean economic profits for the pioneering firm.
[ترجمه گوگل]هزینه های تولید کمتر به معنای سود اقتصادی برای شرکت پیشگام است
[ترجمه ترگمان]هزینه های تولید پایین به معنای سود اقتصادی برای شرکت پیشرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her pioneering work in the field of education will be remembered.
[ترجمه گوگل]از فعالیت های پیشگام وی در عرصه آموزش به یادگار خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]کار پیشگام او در زمینه آموزش و پرورش به یاد خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This success serves to underline Johnson Matthey's pioneering research and development activities and our commitment to innovation.
[ترجمه گوگل]این موفقیت بر فعالیت‌های تحقیق و توسعه پیشگام جانسون متی و تعهد ما به نوآوری تأکید می‌کند
[ترجمه ترگمان]این موفقیت، تاکید بر تحقیقات پیشگام و فعالیت های توسعه ای و تعهد ما به نوآوری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cowley's pioneering development of modern emergency medicine helped save countless lives.
[ترجمه گوگل]توسعه پیشگامانه پزشکی اورژانس مدرن توسط کاولی به نجات جان افراد بی‌شماری کمک کرد
[ترجمه ترگمان]توسعه پیشگامی در پزشکی اورژانس مدرن به نجات جان افراد بی شماری کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Roberts and Brodie's pioneering work on sports careers gives us a crucial insight into the formation of preferences for sports participation.
[ترجمه گوگل]کار پیشگام رابرتز و برودی در مورد مشاغل ورزشی بینش مهمی در مورد شکل گیری ترجیحات برای مشارکت ورزشی به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]کار پیشگام Roberts و Brodie در زمینه حرفه ورزشی، بینش مهمی در شکل گیری اولویت های مشارکت ورزشی به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیش زنی (اسم)
turning, listering, pioneering, reclaiming, ploughing, plowing

انگلیسی به انگلیسی

• initial, first, forerunning, initiating
pioneering means doing something that has not been done before, for example using new methods or techniques, or belonging to a new political movement.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pioneer
✅️ اسم ( noun ) : pioneer
✅️ صفت ( adjective ) : pioneering
✅️ قید ( adverb ) : _
راهگشا
پیشگامانه
طلایه دارانه
پیشگامانه
پیشرو، پیشتاز، پیشاهنگ
پیشینی
پیشگام
ابداعی

بپرس