play the fool


دلقک بازی درآوردن، لودگی کردن

جمله های نمونه

1. He is not a wise man who cannot play the fool on occasion.
[ترجمه گوگل]او مرد عاقلی نیست که نتواند گاهی احمق بازی کند
[ترجمه ترگمان]او آدم عاقل و عاقلی نیست که بتواند در این مورد احمق بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If wise men play the fool, they do it with a vengeance.
[ترجمه گوگل]اگر خردمندان احمق بازی کنند، این کار را با انتقام انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]اگر مردان عاقل این احمق را بازی کنند، با انتقام این کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you play the fool, and lose a good job on consequence, you can hardly expect much sympathy.
[ترجمه گوگل]اگر احمق بازی کنید و در نتیجه شغل خوبی را از دست بدهید، به سختی می توانید انتظار همدردی زیادی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر تو احمق بازی کنی و در نتیجه کار خوبی را از دست بدهی، به سختی می توان انتظار زیادی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't play the fool.
[ترجمه گوگل]احمق بازی نکن
[ترجمه ترگمان]احمق بازی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't play the fool with me. You know why I moved away.
[ترجمه گوگل]با من احمق بازی نکن میدونی چرا رفتم
[ترجمه ترگمان]با من احمق بازی نکن تو می دونی چرا من از اینجا رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He likes me to play the fool.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد من احمق بازی کنم
[ترجمه ترگمان]او از من خوشش می آید که آن احمق را بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hemingway play the fool and Faulkner forget his art.
[ترجمه گوگل]همینگوی نقش احمق را بازی می کند و فاکنر هنر خود را فراموش می کند
[ترجمه ترگمان]همینگوی آن قدر احمق بازی می کند و Faulkner هنر خود را فراموش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the trouble with the picture is that it does absolutely nothing with its various prognostications except play the fool with them.
[ترجمه گوگل]اما مشکل تصویر این است که با پیش‌بینی‌های مختلف خود هیچ کاری انجام نمی‌دهد جز اینکه با آنها احمق بازی کند
[ترجمه ترگمان]اما مشکل این تصویر این است که مطلقا هیچ چیز با پیش بینی های گوناگونی وجود ندارد جز اینکه با آن ها بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those on the path of mastery are willing to take chances, play the fool. . . .
[ترجمه گوگل]کسانی که در مسیر تسلط قرار دارند، مایلند که شانس بیاورند، احمق بازی کنند
[ترجمه ترگمان]کسانی که در مسیر مهارت هستند حاضرند ریسک کنند، بازی را بازی کنند،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act like a fool

پیشنهاد کاربران

بپرس