pleasance

/ˈplezns//ˈplezns/

معنی: شادی، خوشی، ادب، عیش، مطبوع بودن
معانی دیگر: (در اصل) خشنودی، خوش ایندی

جمله های نمونه

1. Youth is full of pleasance, age is full of care.
[ترجمه گوگل]جوانی سرشار از لذت است، سن پر از مراقبت
[ترجمه ترگمان]جوانی پر از pleasance، سن پر از مراقبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Anthony Alderson, director of the Pleasance theatre company in London is the first to admit his desk is a mess: "We can't all be neat, and my desk is a pigsty" he says.
[ترجمه گوگل]آنتونی آلدرسون، مدیر شرکت تئاتر Pleasance در لندن، اولین کسی است که اذعان می کند میزش به هم ریخته است: "ما همه نمی توانیم مرتب باشیم، و میز من یک خوک فروشی است "
[ترجمه ترگمان]آنتونی Alderson، مدیر شرکت تئاتر Pleasance در لندن، اولین کسی است که به پذیرش میز خود اعتراف می کند: \" همه ما نمی توانیم تمیز باشیم، و میز من یک pigsty است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. During the pleasance for China's 50th Anniversary, Tongliang Dragon has drawn a beautiful picture and performed the imaginable culture symbols.
[ترجمه گوگل]در طول جشن پنجاهمین سالگرد چین، اژدهای Tongliang تصویر زیبایی کشیده و نمادهای فرهنگی قابل تصور را اجرا کرده است
[ترجمه ترگمان]اژدها دراگون در طی the برای پنجاهمین سالگرد چین تصویری زیبا ترسیم کرد و نمادهای فرهنگی قابل تصور را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Century village carnivals, China Hong Kong City 4-surprises, Jiayuan the pleasance friendship, Ka Victoria Gardens Association, said some fresh creativity. Is the most solemn regret.
[ترجمه گوگل]قرن کارناوال روستا، چین هنگ کنگ شهر 4-سورپرایز، Jiayuan دوستی لذت، کا ویکتوریا انجمن باغ، گفت: برخی از خلاقیت تازه جدی ترین حسرت است
[ترجمه ترگمان]روستای قرن بیستم، carnivals، چین ۴ - surprises، Jiayuan the دوستی pleasance، انجمن Ka ویکتوریا، گفت که برخی از خلاقیت تازه بوجود آمده است آیا از همه بدتر است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Last year's "61" Children's Day and the day-to-day holidays, the free market is the "joy pleasance activities" for children were shooting, play music, recitation, the Big Dipper gyro etc.
[ترجمه گوگل]سال گذشته "61" روز کودک و تعطیلات روزانه، بازار آزاد است "فعالیت های لذت بخش" برای کودکان تیراندازی، پخش موسیقی، تلاوت، ژیروسکوپ دب اکبر و غیره
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته \"۶۱\" روز کودک و روزه ای تعطیل به روز، بازار آزاد \"شادی فعالیت های pleasance\" برای کودکان در حال عکاسی، نواختن موسیقی، قرائت، the بزرگ دب اکبر و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Through many difficulties, I also bought one, and initially enjoyed the pleasance of "New" technology.
[ترجمه گوگل]از طریق بسیاری از مشکلات، من نیز یکی را خریدم، و در ابتدا از لذت فناوری "جدید" لذت بردم
[ترجمه ترگمان]من از طریق بسیاری از مشکلات، یکی از آن ها را خریدم و در ابتدا از \"تکنولوژی\" نو \" لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The theme of this event is "second language arts weapon Cup 2004 matches cum IP 61 large pleasance live, " was banned by the organisers primary, primary school age items.
[ترجمه گوگل]موضوع این رویداد "زبان دوم هنرهای سلاح جام 2004 مسابقات جام IP 61 بزرگ لذت زنده" است توسط برگزارکنندگان ابتدایی، آیتم های سن مدرسه ابتدایی ممنوع شد
[ترجمه ترگمان]موضوع این رویداد \"جام سلاح زبان دوم\" است که در سال ۲۰۰۴ با گروه ۶۱ \"زنده pleasance\" برگزار شد که توسط سازمان دهندگان نخستین و نخستین موارد مدرسه ابتدایی ممنوع اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When I was in elementary school, each time when the Children's Day came, There would be a pleasance activity which was held by school. Its purpose was let us enjoy the Children's Day.
[ترجمه گوگل]زمانی که در دبستان بودم، هر بار که روز کودک فرا می‌رسید، یک فعالیت دلپذیر در مدرسه برگزار می‌شد هدف آن این بود که از روز کودک لذت ببریم
[ترجمه ترگمان]وقتی که من در مدرسه ابتدایی بودم، هر بار که روز بچه ها فرا می رسید، یک فعالیت pleasance وجود داشت که توسط مدرسه برگزار می شد هدف آن، اجازه دادن به ما برای لذت بردن از روز کودکان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Five years, our efforts to implement greening and beautifying, highlighted works by 30 new large green square and a large number of pleasance leisure spots for urban landscape.
[ترجمه گوگل]پنج سال تلاش ما برای اجرای سبزسازی و زیباسازی، آثار 30 میدان سبز بزرگ جدید و تعداد زیادی مکان تفریحی دلپذیر برای منظر شهری را برجسته کرد
[ترجمه ترگمان]پنج سال، تلاش های ما برای ایجاد فضای سبز و زیبا سازی، با ۳۰ میدان بزرگ سبز بزرگ و تعداد زیادی از مکان های تفریحی pleasance برای مناظر شهری برجسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In addition, children also held a National Day serious pleasance, then certainly the larger flow of people, in order to facilitate passenger flow and prevent jams, the day closed at the door.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کودکان همچنین یک جشن جدی روز ملی برگزار کردند، سپس مطمئناً جریان بزرگتر مردم، به منظور تسهیل جریان مسافر و جلوگیری از گیر کردن، روز در درب بسته شد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر آن، کودکان یک روز ملی را نیز برگزار کردند که پس از آن جریان بزرگ تر مردم، به منظور تسهیل جریان مسافر و جلوگیری از jams، روز به در بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Green belts through road opposite the building, and a large green park construction, marine pleasance Green Point building, the existing green spaces and new green organic combined.
[ترجمه گوگل]کمربندهای سبز از طریق جاده روبروی ساختمان، و ساخت و ساز پارک سبز بزرگ، ساختمان گرین پوینت لذت دریایی، فضاهای سبز موجود و ترکیب ارگانیک سبز جدید
[ترجمه ترگمان]کمربندهای سبز از جاده مقابل ساختمان عبور می کنند و یک ساختمان پارک سبز بزرگ، ساختمان های سبز pleasance پوینت، فضاهای سبز موجود و ترکیب شیمیایی سبز جدید را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شادی (اسم)
airiness, happiness, rejoicing, jubilation, gaiety, glee, mirth, caper, curvet, exultation, gala, pleasance, joyance

خوشی (اسم)
fun, rejoicing, gaiety, glee, exhilaration, mirth, merriment, spree, solace, pleasure, delight, joy, enjoyment, gust, ball, frolic, festivity, gasser, jollification, consolation, joyfulness, gladness, jollity, merrymaking, lark, hilarity, jamboree, jocundity, pleasance, joyance, laverock

ادب (اسم)
manner, politeness, complaisance, curtsey, curtsy, gentilesse, decorum, politesse, pleasance

عیش (اسم)
mirth, pleasure, luxury, jollity, living in pleasure, pleasance

مطبوع بودن (اسم)
pleasance

انگلیسی به انگلیسی

• pleasurable place, amusement park; pleasure, enjoyment, contentment (archaic)

پیشنهاد کاربران

بپرس