plenty

/ˈplenti//ˈplenti/

معنی: کفایت، بسیاری، فراوانی، فراوان، متعدد، بمقدار فراوان، بسیار، خیلی زیاد
معانی دیگر: رونق، غنا، وفور، نعمت، (معمولا با: a) مقدار کافی، میزان بسنده، خیلی، زیاد، (عامیانه) وافر، بسنده، کافی، (عامیانه) کاملا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a full provision or supply.
مترادف: abundance, profusion, store
مشابه: bounty, cornucopia, hoard, lot, many, mine, much, plethora, quantity, sufficiency, wealth, well

- plenty of space for work
[ترجمه محمد حیدری] فضای کافی برای کار
|
[ترجمه گوگل] فضای زیادی برای کار
[ترجمه ترگمان] فضای زیادی برای کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the state of being full or abundant.
مترادف: affluence, amplitude, plenitude, profusion, wealth
متضاد: destitution
مشابه: multitude, opulence, riches, sufficiency
صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) abundant.
مترادف: abundant, bountiful, copious, profuse
مشابه: ample
قید ( adverb )
• : تعریف: (informal) quite.
مترادف: extremely, highly, quite, very

جمله های نمونه

1. plenty good
کاملا خوب

2. plenty of books
کتاب های فراوان

3. plenty of illustrative material is to be found in the book
کتاب حاوی مطالب توضیحی زیادی است.

4. a plenty of food
مقدار کافی خوراک

5. use plenty of sugar; don't skimp
خیلی شکر مصرف کن ; خسیس بازی در نیار

6. in plenty
به مقدار زیاد،فراوان

7. he has plenty of friends
او دوستان زیادی دارد.

8. there was plenty of food and drink
خوردنی و نوشیدنی فراوان بود.

9. there was plenty of food on the table
غذای زیادی روی میز بود.

10. there were plenty of bear signs but no bears
ردپای خرس زیاد بود ولی خرسی وجود نداشت.

11. we have plenty of time before lunch
پیش از نهار وقت کافی داریم.

12. give someone plenty of rope
(خودمانی) به کسی اختیار و آزادی عمل زیاد دادن

13. a land of plenty
سرزمین نعمت

14. he has made plenty of mistakes
او خیلی اشتباه کرده است.

15. a young man with plenty of snap
مردی جوان با پشتکار فراوان

16. don't hurry, we have plenty of time
شتاب نکن خیلی وقت داریم.

17. food and drink in plenty
غذا و مشروب فراوان

18. days (or years) of plenty
روزها (یا سال های) رونق و فراوانی

19. in hamadan, the nights were plenty cold
در همدان شب ها حسابی سرد بود.

20. the cultivation of rice requires plenty of water
کشت برنج نیاز به آب فراوان دارد.

21. their love affair will furnish the village with plenty of gossip
رابطه ی عشقی آنها موجب شایعات فراوانی در دهکده خواهد شد.

22. Marathon runners need plenty of stamina.
[ترجمه محمد حیدری] دوندگان ماراتن ( دو استقامتی که حدود 40 کیلومتر نیاز به دویدن دارد ) به مقدار زیادی ( وکافی ) استقامت نیاز دارند.
|
[ترجمه گوگل]دوندگان ماراتن به استقامت زیادی نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]دوندگان ماراتون به بنیه زیادی نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. There's plenty of fun for all the family.
[ترجمه یاسین] آنجا پر از سرگرمی برای تمام خوانواده است
|
[ترجمه گوگل]برای همه خانواده سرگرمی زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برای همه خانواده کلی خوش می گذرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. We've got plenty of time; there's no need to rush.
[ترجمه گوگل]ما زمان زیادی داریم نیازی به عجله نیست
[ترجمه ترگمان]وقت زیادی داریم؛ نیازی نیست عجله کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. We piled plenty of logs up next to the fire.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی کنده در کنار آتش انباشته کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یه عالمه هیزم جمع کردیم کنار آتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. I never indulge children with plenty of pocket money.
[ترجمه گوگل]من هیچ وقت بچه ها را با پول تو جیبی زیاد افراط نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت بچه هام رو با پول جیبی پر نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Resources in plenty can be found in this territory.
[ترجمه گوگل]منابع فراوانی را می توان در این منطقه یافت
[ترجمه ترگمان]منابع موجود در بسیاری از مناطق را می توان در این قلمرو یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Boil plenty of salted water, then add the spaghetti.
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی آب نمک بجوشانید سپس اسپاگتی را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی آب شور را حرارت دهید و سپس اسپاگتی را اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. There is plenty of coal in this area.
[ترجمه گوگل]در این منطقه مقدار زیادی زغال سنگ وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این منطقه زغال سنگ زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. It's a typical action film with plenty of spectacular stunts.
[ترجمه گوگل]این یک فیلم اکشن معمولی با تعداد زیادی شیرینی دیدنی است
[ترجمه ترگمان]این یک فیلم اکشن و پر از نمایش های شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کفایت (اسم)
plenty, sufficiency, competence, adequacy, efficiency, autarchy, autarky

بسیاری (اسم)
many, plenty, exuberance, multitude

فراوانی (اسم)
plenty, aboundness, abundance, affluence, redundancy, profusion, amplitude, exuberance, ampleness, plenitude, great supply, lavishness, redundance, plentifulness, plentitude, superabundance

فراوان (صفت)
many, plenty, large, abundant, great, plentiful, numerous, manifold, strong, plural, affluent, voluminous, ample, bounteous, exuberant, profuse, copious, fulsome, multiple, prolific, umpteen, massed

متعدد (صفت)
many, plenty, numerous, manifold, plural, multiplex, innumerable, multitudinous, multiple, umpteenth, umpteen, massed

بمقدار فراوان (قید)
plenty

بسیار (قید)
very, many, much, far, lots, plenty, sorely, lot, precious, so much, galore

خیلی زیاد (قید)
a lot, very much, lots, very many, plenty, often

انگلیسی به انگلیسی

• abundance; large quantity; wealth; sufficient quantity; much
abundant; existing in large amounts; sufficient
very, to a great degree (slang)
if there is plenty of something, there is more than enough of it. if there are plenty of things, there are more than enough of them.

پیشنهاد کاربران

فراوان
مثال: There was plenty of food at the party.
در مهمانی غذای فراوانی بود.
plenty ( n ) ( plɛnti ) =a situation in which there is a large supply of food, money, etc. , e. g. We had food and drink in plenty. Everyone is happier in times of plenty.
plenty
plenty ( pro ) ( plɛnti ) =a large amount; as much or as many as you need, e. g. plenty of eggs. They always gave us plenty to eat.
plenty
مقدار زیادی از چیزی
Plenty of money
Plenty of cheese
گرامر:
You use plenty of before an uncountable noun: اسامی غیرقابل شمارش
There is plenty of evidence that he is guilty.
✗Don’t say → There is a plenty of evidence.
• You also use plenty of before a plural noun: اسامی جمع
...
[مشاهده متن کامل]

There are plenty of opportunities to improve your skills.
✗Don’t say→ There is plenty of opportunities.
• You say that something "has" plenty of a thing, quality etc:
The town has plenty of nightlife.
✗Don’t say→ The town is plenty of nightlife.
plenty و plenty of با توجه به گرامر می تونن جایگزین a lot و a lot of بشن.

آقای محمد حیدری اشتباه گفتن
Plenty of قبل از اسمهای قابل شمارش میاد
lots of. . . .
Meaning: If you have plenty of something, there is a lot of it
Example: We have plenty of fruit, so help yourself
Plenty = enough
Not adjective plenty ( enough )
Not big plenty or enough for me
plenty ( noun ) = به اندازه کافی، بیش از حد نیاز، کافی، مقدار ( زیاد ) ، فراوان ، کٌلی، بسیاری
Definition = به اندازه کافی یا بیش از اندازه کافی ، یا مقدار زیادی/مقدار یا ذخیره ای که به اندازه کافی یا بیش از حد کافی است ، یا تعداد یا مقدار زیادی/
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - "Would you like some more wine?" "No thanks, I've had plenty. "
"آیا شراب بیشتری می خواهید؟" "نه متشکرم ، مقدار به اندازه کافی داشتم. "
2 - Don't grab at the balloons, children - there are plenty for everyone.
بچه ها بادکنک نگیرید - به اندازه کافی برای همه وجود دارد.
3 - We've got plenty of time before we need to leave for the airport.
ما کلی زمان داریم تا به فرودگاه برویم.
4 - This car cost me plenty ( = a lot of money ) .
این ماشین هزینه زیادی برای من داشت ( = پول زیادی ) .
5 - There's plenty more beer in the fridge.
مقدار زیادی آبجو در یخچال هست.
6 - There's plenty to do here.
کلی ( کار ) برای انجام دادن اینجا هست.
7 - This car has plenty of power.
این خودرو قدرت کافی دارد.
8 - I didn’t eat them all – there’s plenty left for you.
من همه آنها را نخوردم - مقدار زیادی برای شما باقی مانده است.
9 - A balanced diet normally provides plenty of the necessary vitamins
یک رژیم متعادل به طور معمول مقدار زیادی ( بسیاری ) از ویتامین های لازم را تأمین می کند.

مقدار زیاد
کُلی
میشه بگید T خوانده میشه یا نه؟
اگه میشه لایک بدید اگه نمیشه دیس لایک ممنون؟.

جای زیادی - مقدار زیادی - فضای کافی - فضای زیادی - فضای بزرگی
غنی
کُلی
enough or more than enough
به اندازه کافی یا بیش از انداره کافی
کم نزاشتن
adverb: به عنوان تاکید قبل از کلمه استفاده می شه مثلا:it is ( plenty ) big این ( واقعا ) بزرگه
توجه:plenty of فقط قبل از اسم های غیر قابل شمارش ( uncountable noun ) به کار برده می شود
...
[مشاهده متن کامل]

توجه:با ample مترادف نیست
ample به دلیل افراط در چیزی که نیاز دارید هستید یعنی زیاد روی بیش از اندازه

بیش از اندازه ی نیاز
Plenty is as much or as many as you need a lot
To have plenty of something is to have more than you need
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس