pluralize


معنی: جمع بستن، بصیغه جمع دراوردن
معانی دیگر: چند تایی کردن، به صورت جمع درآوردن، جمعی کردن، بسگان کردن یا شدن، شمارا شدن یا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: pluralizes, pluralizing, pluralized
• : تعریف: to make or become plural in number or form.

جمله های نمونه

1. The crux of the issue, therefore, is to pluralize approaches to writing by making adaptations where the needs of learners and circumstances of learning necessitate.
[ترجمه گوگل]بنابراین، هسته اصلی این موضوع، متکثر کردن رویکردهای نوشتن با ایجاد سازگاری در جایی است که نیازهای یادگیرندگان و شرایط یادگیری ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین معمای مساله، مربوط به رویکردهای pluralize به نوشتن با سازگاری با نیازهای دانش آموزان و شرایط یادگیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How do speakers pluralize nouns in Japanese?
[ترجمه گوگل]سخنرانان چگونه اسامی را در ژاپنی جمع می کنند؟
[ترجمه ترگمان]سخنرانان چگونه اسم ها را در زبان ژاپنی تلفظ می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pluralize the names of collection reference.
[ترجمه گوگل]اسامی مرجع مجموعه را جمع کنید
[ترجمه ترگمان]نام مجموعه مرجع را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ensure that Pluralize ors ingularize generated object names and Include Foreign Key Columns in the Model are selected.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که نام اشیاء تولید شده Pluralize یا ingularize و شامل ستون های کلید خارجی در مدل انتخاب شده است
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که Pluralize ors ingularize دارای نام های اشیا تولید شده و دربرگرفتن ستون های مهم خارجی در مدل انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pluralize the names of classes that group related attributes, static services, or constants.
[ترجمه گوگل]نام کلاس هایی را که صفات مرتبط، سرویس های ایستا یا ثابت ها را گروه بندی می کنند، جمع کنید
[ترجمه ترگمان]اسامی کلاس هایی که ویژگی های مربوط به گروه، خدمات ثابت و ثابت را مشخص می کنند را مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pluralize the eggs by adding an egg for a gift of that new couple.
[ترجمه گوگل]با افزودن یک تخم مرغ برای هدیه آن زوج جدید، تخم مرغ ها را جمع کنید
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ را با اضافه کردن یک تخم مرغ به هدیه آن زوج تازه عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With the development of high sci-tech economy, many businesses suffer from great losses when technicians or employees on the inside pluralize or resign.
[ترجمه گوگل]با توسعه اقتصاد علمی با فناوری پیشرفته، بسیاری از کسب‌وکارها از ضرر و زیان زیادی متحمل می‌شوند که تکنسین‌ها یا کارمندان در داخل متکثر یا استعفا می‌دهند
[ترجمه ترگمان]با توسعه اقتصاد فن آوری پیشرفته، بسیاری از کسب و کارها از ضرر بزرگی برخوردار می شوند وقتی که تکنسین ها و کارمندان در داخل pluralize یا استعفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After so much research and writing, the writer personally believes the assessment on junior students mathematics learning should pluralize the individuals, and diversify the assessment forms.
[ترجمه گوگل]پس از این همه تحقیق و نگارش، نویسنده شخصاً معتقد است که ارزشیابی در یادگیری ریاضی دانش‌آموزان خردسال باید افراد را متکثر کند و فرم‌های ارزیابی را متنوع کند
[ترجمه ترگمان]پس از این همه تحقیقات و نوشتن، نویسنده شخصا بر این باور است که ارزیابی دانشجویان سال سوم دانش ریاضی باید افراد را تحت تاثیر قرار داده و تنوع را متنوع سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This allows users to add a plug-in which can singularize and pluralize names in their own language.
[ترجمه گوگل]این به کاربران اجازه می‌دهد تا افزونه‌ای را اضافه کنند که می‌تواند نام‌ها را به زبان خودشان تک‌تکد و جمع کند
[ترجمه ترگمان]این کار به کاربران این امکان را می دهد تا یک plug - in را به زبان خود اضافه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The inspiration to China is to pay attention to role of strategic oil reserve, to increase exploration input and pluralize the oil impo. . .
[ترجمه گوگل]الهام بخش چین، توجه به نقش ذخایر استراتژیک نفت، افزایش ورودی اکتشاف و تعدد تحمیل نفت است
[ترجمه ترگمان]هدف چین این است که به نقش ذخایر استراتژیک نفت توجه داشته و ورودی اکتشاف را افزایش داده و the های نفتی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جمع بستن (فعل)
tot, pluralize

بصیغه جمع دراوردن (فعل)
pluralize

انگلیسی به انگلیسی

• use plural form (grammar); make plural; become plural; make more numerous; (ecclesiastical) hold several clerical positions simultaneously (also pluralise)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pluralize
✅️ اسم ( noun ) : plural / plurality / pluralism / pluralist / pluralization
✅️ صفت ( adjective ) : plural / pluralist / pluralistic
✅️ قید ( adverb ) : pluralistically
متکثر کردن، از وحدت در آوردن، ( مثلا درک متکثری از چیزی به دست آوردن )

بپرس