policies

جمله های نمونه

1. hesitant policies
سیاست های تردیدآمیز

2. his policies secured the country economically
سیاست های او کشور را از نظر اقتصادی مصون کرد.

3. his centrist policies found many supporters
سیاست میانه روی او طرفداران زیادی پیدا کرد.

4. inconstant economic policies hurt the country
سیاست های متغیر اقتصادی به کشور ضرر می زند.

5. stalin's hard-line policies
روش های سیاسی خشن و انعطاف ناپذیر استالین

6. stalin's vicious policies
سیاست های شریرانه ی استالین

7. switzerland's neutral policies
سیاست های بی طرفانه ی کشور سوئیس

8. the retrograde policies of that government
سیاست های پسگرایانه ی آن دولت

9. the government's heavy-handed policies
سیاست های ستمکارانه ی دولت

10. his advocacy of reform policies
پشتیبانی او از سیاست های اصلاحی

11. the press blasted his policies
روزنامه ها سیاست او را به باد انتقاد گرفتند.

12. his critique of the government's policies was very illuminating
سنجشگری او از سیاست های دولت بسیار روشنگر بود.

13. newspapers slashed the government's agricultural policies
روزنامه ها سیاست های کشاورزی دولت را مورد انتقاد شدید قرار دادند.

14. she strongly denounced the government's policies
او به شدت سیاست های دولت را تقبیح کرد.

15. he derided his enemies' criticism of his policies
او انتقاد دشمنانش را از سیاست های خود مورد تمسخر قرار داد.

16. he used the patronage to support his policies
او از حق عزل و نصب برای پیشبرد سیاست های خود استفاده کرد.

17. he vindicated his right to criticise the party's policies
او از حق خود نسبت به انتقاد از روش های حزب دفاع کرد.

18. the quality of life is debased by such governmental policies
چنین سیاست هایی از جانب دولت،کیفیت زندگی (مردم) را پایین می برد.

تخصصی

[حسابداری] خط مشی

پیشنهاد کاربران

Rules
در بیمه " بیمه نامه" معنی میشود
سیاست ها
Principles
Plans
خط مشی ها
سیاست ها، رویه ها

بپرس