poliomyelitis

/ˌpoʊlɪoʊˌmaɪəˈlaɪtɪs//ˌpəʊlɪəʊˌmaɪəˈlaɪtɪs/

معنی: بیماری فلج اطفال، پولیومیلیت
معانی دیگر: (پزشکی) فلج اطفال، تیراک، مغز تیره تبسی، بیماری هانیه - مدین، التهاب ماده خاکستری نخاع، بیماری هانیه مدین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: poliomyeletic (adj.)
• : تعریف: a viral disease that strikes mainly in infancy and can cause paralysis, muscular atrophy, deformities, and damage to the nervous system; infantile paralysis; polio.

جمله های نمونه

1. By 1995 poliomyelitis had been totally eliminated.
[ترجمه گوگل]تا سال 1995 فلج اطفال کاملاً از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]فلج اطفال در سال ۱۹۹۵ کاملا محو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. By 1946 the worst epidemic of poliomyelitis since the 1916 outbreak gripped the United States.
[ترجمه گوگل]تا سال 1946، بدترین اپیدمی فلج اطفال از زمان شیوع سال 1916، ایالات متحده را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۴۶، بدترین بیماری فلج اطفال از زمان شیوع ۱۹۱۶، ایالات متحده را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An acute outbreak of poliomyelitis is occurring in the Republic of Congo, with 120 cases of acute flaccid paralysis and 58 deaths.
[ترجمه گوگل]شیوع حاد فلج اطفال در جمهوری کنگو با 120 مورد فلج شل حاد و 58 مورد مرگ در حال وقوع است
[ترجمه ترگمان]شیوع شدید فلج اطفال در جمهوری کنگو رخ می دهد و ۱۲۰ مورد فلج حاد و ۵۸ مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Paralysis is one of the sequelae of poliomyelitis.
[ترجمه گوگل]فلج یکی از عواقب فلج اطفال است
[ترجمه ترگمان]Paralysis یکی از the ویروس فلج اطفال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The purpose of rehabilitation of poliomyelitis is to prevent deformities and increase motor function level.
[ترجمه گوگل]هدف از توانبخشی فلج اطفال جلوگیری از بدشکلی و افزایش سطح عملکرد حرکتی است
[ترجمه ترگمان]هدف از بازسازی این ویروس، جلوگیری از تغییر شکل و افزایش سطح کارکرد موتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Poliomyelitis ( or polio or infantile paralysis ) : Acute infectious viral disease that can cause flaccid paralysis of muscles.
[ترجمه گوگل]فلج اطفال (یا فلج اطفال یا فلج نوزادی): بیماری ویروسی عفونی حاد که می تواند باعث فلج شل عضلات شود
[ترجمه ترگمان]فلج (یا فلج اطفال یا فلج اطفال): بیماری عفونی ویروسی حاد که می تواند موجب فلج شدن ماهیچه ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had poliomyelitis at two and a half.
[ترجمه گوگل]او در دو و نیم سالگی فلج اطفال داشت
[ترجمه ترگمان]ساعت دو و نیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hypotension is also a factor in poliomyelitis, shock, and barbiturate poisoning.
[ترجمه گوگل]افت فشار خون نیز عاملی برای فلج اطفال، شوک و مسمومیت با باربیتورات است
[ترجمه ترگمان]hypotension نیز عامل بیماری فلج اطفال، شوک و مسمومیت عصبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objectives : To summarize the acupuncture methods of Poliomyelitis treated by Tian Conghuo.
[ترجمه گوگل]اهداف: خلاصه کردن روش های طب سوزنی فلج اطفال درمان شده توسط تیان کونگو
[ترجمه ترگمان]اهداف: برای خلاصه کردن روش های طب سوزنی که توسط تیان Conghuo درمان شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Poliomyelitis (or polio or infantile paralysis):acute infectious viral disease that can cause flaccid paralysis of muscles.
[ترجمه گوگل]فلج اطفال (یا فلج اطفال یا فلج نوزادی): بیماری ویروسی عفونی حاد که می تواند باعث فلج شل عضلات شود
[ترجمه ترگمان]فلج (یا فلج اطفال یا فلج اطفال): بیماری عفونی ویروسی شدید که می تواند موجب فلج شدن ماهیچه ها شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Poliomyelitis and polyneuritis ( neuritis of multiple nerves ) result in paralysis with muscle wasting.
[ترجمه گوگل]فلج اطفال و پلی نوریت (نوریت اعصاب متعدد) منجر به فلج شدن همراه با تحلیل عضلانی می شود
[ترجمه ترگمان]Poliomyelitis و polyneuritis (neuritis اعصاب چند عصبی)منجر به فلج شدن ماهیچه ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. November 2010 - An acute outbreak of poliomyelitis is occurring in the Republic of Congo, with 120 cases of acute flaccid paralysis and 58 deaths.
[ترجمه گوگل]نوامبر 2010 - شیوع حاد فلج اطفال در جمهوری کنگو با 120 مورد فلج شل حاد و 58 مرگ در حال رخ دادن است
[ترجمه ترگمان]نوامبر ۲۰۱۰ - شیوع شدید ویروس فلج اطفال در جمهوری کنگو رخ می دهد که ۱۲۰ مورد فلج حاد و ۵۸ مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When we're among ourselves we call it by its proper name, which is poliomyelitis.
[ترجمه گوگل]وقتی در بین خود هستیم، آن را با نام خاص خود، که فلج اطفال است، صدا می کنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی در میان خودمان هستیم، اسم صحیح آن را صدا می زنیم، که poliomyelitis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1825 he became permanently crippled, probably due to poliomyelitis.
[ترجمه گوگل]در سال 1825 او احتمالاً به دلیل فلج اطفال برای همیشه فلج شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۲۵ او به طور دائم فلج شد، احتمالا به علت فلج شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Any of a group of enteroviruses that can cause a disease resembling poliomyelitis but without paralysis.
[ترجمه گوگل]هر یک از گروهی از انتروویروس‌ها که می‌توانند باعث ایجاد بیماری شبیه فلج اطفال شوند اما بدون فلج
[ترجمه ترگمان]هر یک از یک گروه از enteroviruses که می تواند منجر به بیماری فلج شود اما فلج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیماری فلج اطفال (اسم)
polio, poliomyelitis

پولیومیلیت (اسم)
polio, poliomyelitis

انگلیسی به انگلیسی

• infectious viral disease affecting the central nervous system that causes paralysis
poliomyelitis is the same as polio; a medical term.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] فلج اطفال: نوعی بیماری درگیرکننده ی سیستم عصبی مرکزی

بپرس