polygon

/ˈpɑːlɪˌɡɑːn//ˈpɒlɪɡən/

معنی: چند گوشه
معانی دیگر: (هندسه) چند ضلعی، چند بر، کثیر الاضلاع، چند گوش، بسیار پهلو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: polygonal (adj.), polygonally (adv.)
• : تعریف: a closed, two-dimensional figure with three or more sides bounded by straight lines.

جمله های نمونه

1. this polygon has twelve faces
این کثیرالاضلاع دوازده بر دارد.

2. an irregular polygon
چندوجهی نامنظم

3. to inscribe a polygon in a circle
چند وجهی را در دایره محاط کردن

4. The polygon definitions are written to the file whose unit number is
[ترجمه گوگل]تعاریف چند ضلعی در فایلی که شماره واحد آن است نوشته می شود
[ترجمه ترگمان]تعاریف چند ضلعی به پرونده ای نوشته می شوند که شماره واحد آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The error can spread over the polygon by altering the positions of the boundary points appropriately.
[ترجمه گوگل]خطا می تواند با تغییر موقعیت نقاط مرزی به طور مناسب در چند ضلعی گسترش یابد
[ترجمه ترگمان]خطا می تواند با تغییر موضع نقاط مرزی به طور مناسب روی چند ضلعی پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Positive form can be introduced into any polygon or polyhedron by regarding it as a closed skin subjected to internal expansion.
[ترجمه گوگل]شکل مثبت را می توان با در نظر گرفتن آن به عنوان یک پوست بسته در معرض انبساط داخلی به هر چندضلعی یا چند وجهی وارد کرد
[ترجمه ترگمان]فرم مثبت را می توان به هر چند ضلعی یا polyhedron با توجه به آن به عنوان یک پوست بسته در معرض انبساط داخلی معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Figure Closure error in polygon digitizing.
[ترجمه گوگل]خطای بسته شدن شکل در دیجیتال سازی چند ضلعی
[ترجمه ترگمان]شکل ۸ خطای خاتمه در چند ضلعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The equivalent Fresnel numbers of the regular polygon and slit are calculated by using the radius of inscribe circle and half width of the slit as the feature length.
[ترجمه گوگل]اعداد فرنل معادل چندضلعی و شکاف منظم با استفاده از شعاع دایره محاطی و نصف عرض شکاف به عنوان طول مشخصه محاسبه می‌شوند
[ترجمه ترگمان]تعداد Fresnel equivalent از چند ضلعی منظم و شکاف با استفاده از شعاع دایره و نیم عرض شکاف به عنوان طول مشخصه محاسبه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Polygon SUVNPQ is equilateral and equiangular and TWOR is a rectangle.
[ترجمه گوگل]چند ضلعی SUVNPQ متساوی الاضلاع و متساوی الاضلاع است و TWOR یک مستطیل است
[ترجمه ترگمان]Polygon SUVNPQ یک مستطیل است و equiangular و TWOR یک مستطیل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The polygon scan conversion problem is a basic problem in Computer Graphics.
[ترجمه گوگل]مشکل تبدیل اسکن چند ضلعی یک مشکل اساسی در گرافیک کامپیوتری است
[ترجمه ترگمان]مساله تبدیل چند ضلعی مساله اساسی در گرافیک رایانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The 0. 618 method and the convex polygon method for minimum condition evaluation of straightness error are introduced, and their high-level language programs are given in this paper.
[ترجمه گوگل]روش 0 618 و روش چند ضلعی محدب برای ارزیابی شرایط حداقل خطای صافی معرفی شده‌اند و برنامه‌های زبان سطح بالای آنها در این مقاله آورده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]۰ درنهایت با استفاده از روش Arc GIS و روش چند ضلعی محدب برای حداقل شرایط خطای straightness معرفی می شوند و برنامه های زبان سطح بالای آن ها در این مقاله ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This essay studies some properties of M-side polygon sequences which often exist in elementary number theory and their combinational identity with the elementary method.
[ترجمه گوگل]این مقاله برخی از ویژگی‌های دنباله‌های چندضلعی سمت M را که اغلب در نظریه اعداد ابتدایی وجود دارد و هویت ترکیبی آن‌ها با روش ابتدایی مورد مطالعه قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله برخی ویژگی های توالی های چند ضلعی M طرف را مطالعه می کند که اغلب در نظریه اعداد ابتدایی و هویت ترکیبی آن ها با روش ابتدایی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Traditional Scan Line Polygon - Filling Algorithm can only deal with horizontal scan - lines and can only fill lineline.
[ترجمه گوگل]چند ضلعی خط اسکن سنتی - الگوریتم پر کردن فقط می تواند با خطوط اسکن افقی مقابله کند و فقط می تواند خط خط را پر کند
[ترجمه ترگمان]اسکن سنتی خط پویش Polygon - Filling تنها می تواند با خطوط پویش افقی سروکار داشته باشد و تنها می تواند lineline را پر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They are completely regular solids: each has all of its faces repeating a regular polygon, triangle, square or pentagon.
[ترجمه گوگل]آنها جامدات کاملاً منتظم هستند: هر یک از وجوه آن چند ضلعی، مثلث، مربع یا پنج ضلعی منظم را تکرار می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا عادی هستند: هر یک از چهره های خود یک چند ضلعی منظم، مثلث، مربع و یا شش ضلعی منظم دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند گوشه (اسم)
polygon

تخصصی

[علوم دامی] سیستم پلی گان ؛ نوعی سیستم شیر دوشی که گاوها در چهار طرف گودالی، به شکل لوزی قرار می گیرند .
[عمران و معماری] چند ضلعی - کثیرالاضلاع - بس گوشه
[کامپیوتر] چند ضلعی - شکل بسته ی هندسی با تعدادی اظلاع مستقیم . مستطیل ،مربع، پنج ضلعی، شش ضلعی، هفت ضلعی و هشت ضلعی نمونه های چند ضلعی هستند .
[زمین شناسی] چند ضلعی ،کثیرالاضلاع - پوششی دارای اطلاعاتی بر موجودیتهای مستقل جغرافیایی که توسط پلیگونها و خصوصیتهای وابسته عرضه می شود.
[ریاضیات] چندضلعی، چندبر
[آمار] چندبَر

انگلیسی به انگلیسی

• figure with three or more sides, type of geometric figure
a polygon is a shape made by three or more straight lines or sides; a technical term in mathematics.

پیشنهاد کاربران

( در آمار ) به معنی line graph 📉📈 یا همان نمودار خطی
polygon
اشکال هندسی:
circle = دایره
ellipse = بیضی
square = مربع
rectangle = مستطیل
rectangular prism / cuboid = مکعب مستطیل
triangle = مثلث
right triangle / right - angled triangle = مثلث قائم الزاویه
...
[مشاهده متن کامل]

scalene triangle = مثلث مختلف الاضلاع
isosceles triangle = مثلث متساوی الساقین
equilateral triangle = مثلث متساوی الاضلاع
rhombus = لوزی
parallelogram = متوازی الاضلاع
trapezium / trapezoid = ذوزنقه
cube = مکعب
cone = مخروط
cylinder = استوانه
prism = منشور
pyramid = هرم
sphere = کُره
polygon = چند ضلعی
regular polygon = چند ضلعی منتظم
pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی

چند ضلعی، چند گوشه، چند گوش
تلفظ آمریکایی: پالیگان
تلفظ بریتیش: پُلیگِن
چندضلعی

بپرس