polysemous

/pəˈlisəməs//pɒliˈsiːməs/

معنی: بسیار معنی، دارای تعدد معانی، کثیر المعنی
معانی دیگر: دارای تعدد معانی، کثیر المعنی، بسیار معنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having more than one related meaning.

- Like many other common words in English, the word "branch," which can mean a part of a tree, a river, or a commercial bank, is polysemous.
[ترجمه گوگل] مانند بسیاری از کلمات رایج دیگر در زبان انگلیسی، کلمه "branch" که می تواند به معنای بخشی از یک درخت، یک رودخانه یا یک بانک تجاری باشد، چند معنایی است
[ترجمه ترگمان] مانند بسیاری از کلمات متداول در زبان انگلیسی کلمه \"شاخه\" که می تواند به معنای بخشی از یک درخت، یک رودخانه یا یک بانک تجاری باشد، polysemous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. In the series of a polysemous word, there must exist a relationship between two neighboring senses. This relationship can be classified according to the result or the motivation of the extension.
[ترجمه گوگل]در سلسله یک کلمه چند معنایی، باید بین دو حس همسایه رابطه وجود داشته باشد این رابطه را می توان با توجه به نتیجه یا انگیزه گسترش طبقه بندی کرد
[ترجمه ترگمان]در یک کلمه of، باید رابطه ای میان دو حس همسایه وجود داشته باشد این رابطه می تواند با توجه به نتیجه یا انگیزه گسترش طبقه بندی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This paper deals with the semantic fuzziness of polysemous nouns, homonymous nouns, and singular and plural nouns.
[ترجمه گوگل]این مقاله به مبهم بودن معنایی اسم های چندمعنی، اسم های متجانس و اسم های مفرد و جمع می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با the معنایی اسم polysemous، اسم homonymous و اسامی مفرد و مفرد با هم سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every linguistic category is a polysemous category, or it is one that contains several potential senses.
[ترجمه گوگل]هر مقوله زبانی یک مقوله چند معنایی است، یا دسته ای است که دارای چندین حس بالقوه است
[ترجمه ترگمان]هر مقوله زبانی یک مقوله polysemous است، یا آن چیزی است که دارای چندین حس پتانسیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Text" is a polysemous word in Western languages, and is used toward popularization in modem multidisciplinary language situations.
[ترجمه گوگل]«متن» واژه‌ای چند معنایی در زبان‌های غربی است و برای رایج‌سازی در موقعیت‌های زبانی چند رشته‌ای مدرن استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]\"متن\" یک کلمه polysemous در زبان های غربی است و برای تعمیم در موقعیت های زبانی multidisciplinary مودم استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The range of polysemous words as the object of the computer automatic word sense disambiguation is delimited.
[ترجمه گوگل]دامنه کلمات چند معنایی به عنوان موضوع ابهام‌زدایی خودکار کلمه رایانه محدود شده است
[ترجمه ترگمان]دامنه کلمات polysemous به عنوان هدف ابهام زدایی معنایی کلمات خودکار، تعیین حدود می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In addition, we process the polysemous problem using rough sets.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مسئله چند معنایی را با استفاده از مجموعه‌های خشن پردازش می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما مساله polysemous را با استفاده از مجموعه های خشن پردازش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They help to solve the polysemous problem of language and understand the specific meanings of language in the specific settings.
[ترجمه گوگل]آنها به حل مشکل چند معنایی زبان و درک معانی خاص زبان در تنظیمات خاص کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به حل مساله polysemous زبان و درک معانی خاص زبان در محیط های خاص کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The existence of polysemous words in Russian not only reflects such tendency but also provides broader context for the study of meaning transference of nouns.
[ترجمه گوگل]وجود کلمات چند معنایی در زبان روسی نه تنها نشان دهنده چنین تمایلی است، بلکه زمینه وسیع تری را برای مطالعه انتقال معنی اسامی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]وجود کلمات polysemous در زبان روسی نه تنها نشان دهنده این گرایش است بلکه زمینه ای وسیع تر برای مطالعه انتقال معنایی اسم ها را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The meanings of a polysemous word are in the structure of different tiers.
[ترجمه گوگل]معانی یک کلمه چند معنایی در ساختار لایه های مختلف است
[ترجمه ترگمان]معانی کلمه polysemous در ساختار ردیف های مختلف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fables in "Zhuang Zi" were open and polysemous and pursued enlightenment.
[ترجمه گوگل]افسانه های «ژوانگ زی» باز و چند معنایی بود و به دنبال روشنگری بود
[ترجمه ترگمان]fables در \"Zhuang Zi\" باز و polysemous و روشن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Credit is one word that have rich connotation from many stable visual angle boundary polysemous words such as ethics, economy, society, law.
[ترجمه گوگل]اعتبار کلمه ای است که از بسیاری از کلمات چند معنایی مرزی با زاویه دید پایدار مانند اخلاق، اقتصاد، جامعه، قانون، بار معنایی غنی دارد
[ترجمه ترگمان]اعتبار یک واژه است که دلالت ضمنی غنی از بسیاری از مفاهیم مرزی، اقتصادی، اقتصادی، جامعه و قانون دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the help of corpus, we can analyze the polysemous phenomenon of same-rooted words and find that in the category of same-rooted words, there are center meanings and peripheral meanings.
[ترجمه گوگل]با کمک پیکره می توان پدیده چندمعنی کلمات هم ریشه را تحلیل کرد و متوجه شد که در دسته واژه های هم ریشه، معانی مرکزی و معانی پیرامونی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با کمک پیکره زبانی، می توانیم پدیده polysemous از کلمات ریشه مشترک را تجزیه و تحلیل کنیم و متوجه شویم که در طبقه بندی کلمات ریشه، معانی مرکزی و معانی جانبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a pervasive semantic phenomenon across languages, polysemy has been given a systematic and extensive study, but there is not much attention shown to spatial polysemous words.
[ترجمه گوگل]چندمعنی به عنوان یک پدیده معنایی فراگیر در سراسر زبان ها، یک مطالعه سیستماتیک و گسترده انجام شده است، اما توجه زیادی به کلمات چند معنایی فضایی نشان داده نشده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان پدیده ای معنایی فراگیر در بین زبان ها، polysemy یک مطالعه اصولی و گسترده ارایه شده است، اما توجه زیادی به کلمات polysemous فضایی نشان داده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of the three categories, the concept of personality is the foundation while "personality" in the Chinese language is a polysemous word with "subject qualification" as its basic meaning.
[ترجمه گوگل]از این سه دسته، مفهوم شخصیت پایه است در حالی که "شخصیت" در زبان چینی یک کلمه چند معنایی است که "صلاحیت موضوع" به عنوان معنای اصلی آن است
[ترجمه ترگمان]از این سه مقوله، مفهوم شخصیت بنیان است در حالی که \"شخصیت\" در زبان چینی واژه polysemous با \"صلاحیت سوژه\" به عنوان معنای اصلی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The rhetorical device-pun intentionally uses homophone ( phonogram ) and polysemous words which can possible generate equivocality in order to punningly express what the speaker is really driving at.
[ترجمه گوگل]جناس دستگاه بلاغی عمداً از همفون (آواگرام) و کلمات چندمعنی استفاده می کند که ممکن است باعث ایجاد ابهام شود تا به نحوی پوچ بیان کند که گوینده واقعاً چه چیزی را به آن سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]این device با استفاده از کلمات homophone (phonogram)و واژه های polysemous که می توانند equivocality را به منظور بیان آنچه که گوینده در واقع در حال رانندگی است، تولید کند، استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بسیار معنی (صفت)
polysemous

دارای تعدد معانی (صفت)
polysemous

کثیر المعنی (صفت)
polysemous

انگلیسی به انگلیسی

• having many meanings (of words)

پیشنهاد کاربران

وقتی کلمه چندین معانی مختلف داشته باشد و با توجه به متن معنی آن فرق کند - بسیاری از فریزال ورب ها بسته به متن مربوطه معانی مختلفی دارند. مثلا کلمه procure که هم به معنی جاکشی کرد ن هم تامیین کردن هم فراهم کردن اس. یک کلمه با سه معنی کاملا متفاوت
...
[مشاهده متن کامل]

go off مثال بارز این نوع کلمات است که دارای 8 معنی متفاوت است که در دیکشنری مک میلان میتوانید پیدا کنید معانی متفاوت ان را. اکثرا کلمات انگلیسی اینگونه هستند

=multiple meanings

بپرس