popularisation

جمله های نمونه

1. This removed the biggest obstacle for the popularisation of coffee in Europe.
[ترجمه گوگل]این امر بزرگترین مانع را برای محبوبیت قهوه در اروپا از بین برد
[ترجمه ترگمان]این مساله بزرگ ترین مانع برای popularisation قهوه در اروپا را حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Science popularisation has been recognised for the first time in China's annual national science awards, reflecting a recent increase in the importance policymakers attach to the field.
[ترجمه گوگل]رواج علم برای اولین بار در جوایز ملی علمی سالانه چین به رسمیت شناخته شده است که نشان دهنده افزایش اخیر در اهمیتی است که سیاست گذاران به این رشته قائل هستند
[ترجمه ترگمان]علم popularisation برای اولین بار در جوایز ملی سالیانه چین به رسمیت شناخته شده است که نشان دهنده افزایش اخیر سیاست گذاران مهم به این زمینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We will draw up a science popularisation talent project to serve the current demand in rural areas.
[ترجمه گوگل]ما یک پروژه استعدادیابی علم را برای پاسخگویی به تقاضای فعلی در مناطق روستایی ترسیم خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما یک پروژه با استعداد علمی برای خدمت به تقاضای کنونی در مناطق روستایی را طراحی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China's science popularisation law gives teeth to those fighting 'pseudoscience' — but also feeds the furore over what the term really means, report Jia Hepeng and Li Jiao.
[ترجمه گوگل]به گزارش جیا هپنگ و لی جیائو، قانون گسترش علم چین به کسانی که با «شبه‌علم» می‌جنگند دندان می‌بخشد - اما همچنین باعث ایجاد خشم در مورد معنای واقعی این واژه می‌شود
[ترجمه ترگمان]به گفته جیا Hepeng و لی Jiao، قانون علم حقوق بشر چین به کسانی که در حال مبارزه با pseudoscience هستند، دندان به دندان می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the popularisation of LAN in industry and enterprises, it was proposed the Check on Work AttendanceManagement System using new popular technology of ASP and the proper measure based on network.
[ترجمه گوگل]با رواج شبکه LAN در صنعت و شرکت ها، سیستم کنترل حضور و غیاب در محل کار با استفاده از فناوری جدید محبوب ASP و معیار مناسب مبتنی بر شبکه پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از popularisation LAN در صنعت و شرکت ها، بررسی سیستم AttendanceManagement کار با استفاده از تکنولوژی محبوب جدید ASP و اندازه مناسب براساس شبکه پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Is really a breakthrough in its popularisation, said a person involved in the deal.
[ترجمه گوگل]یکی از افراد درگیر در این معامله گفت که واقعاً یک پیشرفت در محبوبیت آن است
[ترجمه ترگمان]شخصی که در این معامله دخالت داشت گفت: آیا واقعا در popularisation پیشرفتی حاصل شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Audiences have to be mobilised to attend science popularisation lectures, in some cases even paid money.
[ترجمه گوگل]مخاطبان باید برای شرکت در سخنرانی‌های عمومی‌سازی علم بسیج شوند، حتی در برخی موارد پول پرداخت می‌شود
[ترجمه ترگمان]تماشاگران باید برای شرکت در سخنرانی های science بسیج شوند، در برخی موارد حتی پول پرداخت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He became world famous for his popularisation of science.
[ترجمه گوگل]او به دلیل عمومیت بخشیدن به علم به شهرت جهانی رسید
[ترجمه ترگمان]او به خاطر popularisation علم مشهور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Li Daguang, director of the Science Communication Centre at the Graduate University of Chinese Academy of Sciences, commended the nongovernmental sector's first step towards science popularisation.
[ترجمه گوگل]لی داگوانگ، مدیر مرکز ارتباطات علمی در دانشگاه فارغ التحصیل آکادمی علوم چین، اولین گام بخش غیردولتی به سوی عمومی‌سازی علم را ستود
[ترجمه ترگمان]لی Daguang، رئیس مرکز ارتباطات علمی در دانشگاه علوم of چین، اولین گام بخش غیردولتی را به سمت علم popularisation تحسین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. China was the first state to issue a law for science popularisation (in 200, but it is a long way from achieving its objective of raising its citizens' level of scientific understanding.
[ترجمه گوگل]چین اولین ایالتی بود که قانونی را برای گسترش علم صادر کرد (در سال 200، اما تا رسیدن به هدف خود که ارتقای سطح درک علمی شهروندانش بود فاصله زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]چین اولین کشوری است که قانونی برای علم popularisation (در سال ۲۰۰)مطرح کرد، اما این راهی طولانی برای رسیدن به هدف بالا بردن سطح درک علمی شهروندان خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But CAST alone cannot change the top-down model for popularisation.
[ترجمه گوگل]اما CAST به تنهایی نمی تواند مدل از بالا به پایین را برای محبوبیت تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]اما مهمان ها به تنهایی نمی توانند مدل بالا را برای popularisation تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lei Yihong says there are no plans to make any legal revision to the science popularisation law.
[ترجمه گوگل]لی یی‌هونگ می‌گوید هیچ برنامه‌ای برای اصلاح قانونی در قانون عمومی‌سازی علم وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]Lei Yihong می گوید که هیچ برنامه ای برای تجدید نظر قانونی در رابطه با قانون popularisation وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the short term, some technical improvements can be made, such as increasing evaluation of science popularisation projects and using feedback to guide ensuing activities.
[ترجمه گوگل]در کوتاه‌مدت، برخی از پیشرفت‌های فنی می‌توان انجام داد، مانند افزایش ارزیابی پروژه‌های عمومی‌سازی علم و استفاده از بازخورد برای هدایت فعالیت‌های بعدی
[ترجمه ترگمان]در کوتاه مدت، برخی از پیشرفت های فنی می تواند انجام شود، مانند افزایش ارزیابی پروژه ها و استفاده از بازخورد برای هدایت فعالیت های متعاقب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Another would be to revise the approach to science communication and popularisation.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از این موارد، تجدید نظر در رویکرد ارتباطات و عمومیت علم است
[ترجمه ترگمان]دیگری این است که رویکردی را در ارتباط با ارتباطات علمی و popularisation مورد بازبینی قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But the way he expanded and expounded his ideas, and his popularisation of the nascent genre to a mainstream audience, make him an immense figure in science fiction.
[ترجمه گوگل]اما روشی که او ایده هایش را بسط و توضیح داد، و محبوبیت او از ژانر نوپا برای مخاطبان جریان اصلی، او را به چهره ای عظیم در داستان های علمی تخیلی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]اما شیوه ای که او گسترش داد و ایده های خود را تشریح کرد، و popularisation از ژانر در حال تکوین برای مخاطبان اصلی، او را به صورت یک شخصیت بسیار بزرگ در ادبیات علمی تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• making common, making public; distributing amongst the public; interpretation that is comprehensible and acceptable without difficulty (also popularization)

پیشنهاد کاربران

رواج، ترویج
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : popularize
✅️ اسم ( noun ) : popularity / popularization
✅️ صفت ( adjective ) : popular
✅️ قید ( adverb ) : popularly
عمومیت، عمومیت یافتن، عمومیت بخشیدن

بپرس