porky

/ˈpɔːrki//ˈpɔːki/

وابسته به یا مانند خوک، خوکی، خوکسان، چاق، فربه، گامبو، پروار، مانند خوک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: porkier, porkiest
(1) تعریف: of, pertaining to, or similar to pork.

(2) تعریف: overweight; obese.

جمله های نمونه

1. Have you been telling porkies again?
[ترجمه فاطمه] دوباره دروغ گفی؟ ( پورکی دروغه که معمولا در انگلیس ازش استفاده میشه )
|
[ترجمه گوگل]آیا دوباره به خوک می گویید؟
[ترجمه ترگمان]دوباره به \"porkies\" گفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's been looking a bit porky since he gave up smoking.
[ترجمه گوگل]او از زمانی که سیگار را ترک کرد کمی خوک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]از موقعی که سیگار را ترک می کرد اندکی فربه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Was he telling porkies again?
[ترجمه گوگل]آیا او دوباره به خوک می گفت؟
[ترجمه ترگمان]دوباره به \"porkies\" گفته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A moment later Posh Porky marched into the middle of the room and stood right in front of him.
[ترجمه گوگل]لحظه ای بعد پوش پورکی به وسط اتاق رفت و درست روبروی او ایستاد
[ترجمه ترگمان]لحظه ای بعد Posh Porky به وسط اتاق رفت و درست جلوی او ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Murphy. . . looked lethargic at a porky 206 pounds.
[ترجمه گوگل]مورفی در یک خوک 206 پوندی بی حال به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] مورفی \"به ۴۵ کیلو چاقالو به\" بی حال \"نگاه می کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fleshy and porky figure of the actor.
[ترجمه گوگل]هیکل گوشتی و خوک بازیگر
[ترجمه ترگمان]چهره چاق و porky بازیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not to mention the rather porky fool cells.
[ترجمه گوگل]ناگفته نماند سلول های احمق نسبتا خوکی
[ترجمه ترگمان]به این معنی نیست که از این سلول های کج و معوج خوشت می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is no question here. The porc in porcelain is the same porc as pork, like porky pig.
[ترجمه گوگل]اینجا جای سوالی نیست خوک در چینی همان خوک خوک است، مانند خوک خوک
[ترجمه ترگمان]هیچ سوالی اینجا نیست The چینی مثل خوک چاق شبیه گوشت خوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Speak with an accent ( French, German, Porky Pig, etc. ) during a very important conference call.
[ترجمه گوگل]در طول یک کنفرانس بسیار مهم با لهجه (فرانسوی، آلمانی، خوک خوک و غیره) صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]در طی کنفرانس بسیار مهمی با لهجه فرانسوی، آلمانی، porky خوک و غیره صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) porcupine
fat, chubby; like a pig, resembling a pig

پیشنهاد کاربران

بپرس