positivity


معنی: اثبات، یقین، صراحت، مثبت بودن
معانی دیگر: اطلاق، قطع

جمله های نمونه

1. In the final analysis, negativity or positivity within any given cultural form only exists within the positioning of the piece.
[ترجمه گوگل]در تحلیل نهایی، منفی یا مثبت بودن در هر شکل فرهنگی معین، تنها در جایگاه قطعه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در تحلیل نهایی، منفی بودن یا مثبت بودن در هر شکل فرهنگی داده شده فقط در موقعیت قطعه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Also the duration of HBsAg positivity was shorter and the presence of cirrhosis was more prominent in responders.
[ترجمه گوگل]همچنین طول مدت HBsAg مثبت کمتر و وجود سیروز در پاسخ دهندگان بارزتر بود
[ترجمه ترگمان]همچنین طول of HBsAg مورد کوتاه تر بود و حضور سیروز در پاسخ دهندگان برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We attribute our low rate of false positivity to the use of age matched controls.
[ترجمه گوگل]ما نرخ پایین مثبت کاذب خود را به استفاده از کنترل‌های همسان با سن نسبت می‌دهیم
[ترجمه ترگمان]ما نرخ پایین مثبت اندیشی را به استفاده از کنترل های مربوط به سن نسبت می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Only one control tissue fulfilled our criteria for positivity.
[ترجمه گوگل]فقط یک بافت کنترل معیارهای ما را برای مثبت بودن برآورده کرد
[ترجمه ترگمان]تنها یک بافت کنترل، معیارهای ما برای مثبت ها را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Although the group still stressed positivity, there was nothing here of the dopey, grinning hippie stereotype of a year before.
[ترجمه گوگل]اگرچه گروه همچنان بر مثبت بودن تاکید می‌کردند، اما هیچ چیزی از کلیشه‌های هیپی پوزخند و پوزخند سال قبل وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]اگرچه این گروه هنوز به طور مثبت اندیشی را مورد تاکید قرار می داد، اما هیچ چیزی در اینجا وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, the positivity of legal positivism is different from the positivity of society and history that sociological school of law and historical school of law.
[ترجمه گوگل]بنابراین، پوزیتیویسم پوزیتیویسم حقوقی با پوزیتیویت جامعه و تاریخ آن مکتب حقوقی جامعه شناختی و مکتب حقوقی تاریخی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مثبت اندیشی سیاسی، متفاوت از مثبت گرایی جامعه و تاریخ است که مدرسه جامعه شناسی قانون و مکتب تاریخی قانون را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The positivity of CIC is related to SLE, RA and kidney injury.
[ترجمه گوگل]مثبت بودن CIC مربوط به SLE، RA و آسیب کلیه است
[ترجمه ترگمان]مثبت بودن CIC مربوط به SLE، RA و کلیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Benzidine staining positivity increase . Conclusion HMBA and HMBPA can inhibit MELDS 1cell proliferation and induce differentiation.
[ترجمه گوگل]مثبت شدن رنگ آمیزی بنزیدین افزایش می یابد نتیجه‌گیری HMBA و HMBPA می‌توانند از تکثیر سلولی MELDS 1 جلوگیری کرده و تمایز را القا کنند
[ترجمه ترگمان]Benzidine رنگ آمیزی Benzidine را افزایش می دهد نتیجه گیری HMBA و HMBPA می توانند مهار تکثیر سلولی ۱ سلول را مهار کرده و تفکیک را القا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The accuracy rate in PHCcombining positivity of AFU and AFP was 9 9 %.
[ترجمه گوگل]میزان دقت در PHC ترکیب مثبت AFU و AFP 9 9٪ بود
[ترجمه ترگمان]نرخ دقت در مثبت گرایی AFU و خبرگزاری فرانسه ۹ درصد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Discuss how to train the children's positivity and cresativity in painting.
[ترجمه گوگل]در مورد چگونگی تربیت مثبت و خلاقیت کودکان در نقاشی بحث کنید
[ترجمه ترگمان]در مورد نحوه آموزش مثبت نگری کودکان و cresativity ها در نقاشی بحث و تبادل نظر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusions: The positivity rates of peritoneoscopy and serum transferrin are the highest, but the former is invasive and the latter is nonspecific.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: میزان مثبت پریتونئوسکوپی و ترانسفرین سرم بالاترین میزان است، اما اولی تهاجمی و دومی غیراختصاصی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: میزان مثبت بودن peritoneoscopy و transferrin سرم بالاترین است، اما اولی تهاجمی است و دومی غیر اختصاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is proved that the positivity domain of schemes belongs to stability domain of schemes.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که حوزه مثبت طرح‌ها متعلق به حوزه پایداری طرح‌ها است
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که دامنه مثبت طرح ها متعلق به دامنه پایداری طرح ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Be a model of encouragement, positivity, helpfulness, humor and compassion.
[ترجمه گوگل]الگویی از تشویق، مثبت اندیشی، کمک، شوخ طبعی و شفقت باشید
[ترجمه ترگمان]الگویی از تشویق، مثبت گرایی، هم کاری، بذله گویی و شفقت باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the positivity of CAg only occurs in using its same system.
[ترجمه گوگل]اما مثبت بودن CAg فقط در استفاده از سیستم مشابه آن رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]اما مثبت بودن CAg تنها با استفاده از همان سیستم رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اثبات (اسم)
affirmation, assertion, proof, show, demonstration, proving, substantiation, argument, ascertainment, positivity, predication

یقین (اسم)
certainty, certitude, positivism, positivity

صراحت (اسم)
precision, positivity, perspicuity

مثبت بودن (اسم)
positivity

پیشنهاد کاربران

the quality of having a positive attitude
مثبت اندیشی
I'm a great believer in positivity.
Opposite;
negativity
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/positivity
I'm going to spread positivity. I'm gonna throw positivity at you. You catch it. Ok ?
Paazetevedi
مثبت بودن
positivity: مثبت گرایی
positive thinking:مثبت اندیشی
مثبت گرایی: یعنی نگرش ها، افکار، رفتار و کرداری خوشبینانه در زندگی داشتن.
مثبت گرایی در واقع مثبت اندیشی و مثبت کرداری هم معنی میشه.
مثبت نگری
مثبت اندیشی
مثبت کرداری
مثبت گرائی

بپرس