postal

/ˈpoʊstl̩//ˈpəʊstl̩/

معنی: پستی، وابسته به پستخانه
معانی دیگر: وابسته به پست یا پستخانه، چاپاری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or relating to the mail service.
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a card sold for mailing by the post office; post card.

جمله های نمونه

1. postal employees have a special badge on their sleeves
کارمندان پست نشان ویژه ای روی آستین خود دارند.

2. postal parcels
بسته های پستی

3. postal services are becoming increasingly deficient
خدمات پستی دارند بیش از پیش کاستین (عیب دار) می شوند.

4. the delivery of postal parcels
رسانش بسته های پستی

5. Postal applications must be received by 12 December.
[ترجمه گوگل]درخواست های پستی باید تا 12 دسامبر دریافت شود
[ترجمه ترگمان]برنامه های پستی باید تا ۱۲ دسامبر دریافت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Postal workers are threatening a strike if they don't receive a pay increase.
[ترجمه گوگل]کارکنان پست تهدید می کنند در صورت عدم افزایش حقوق، اعتصاب خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]کارگران پستی در صورتی که افزایش حقوق را دریافت نکنند دست به اعتصاب خواهند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You'll have to pay excess postal charges on this letter.
[ترجمه گوگل]شما باید هزینه های پستی اضافی را در این نامه بپردازید
[ترجمه ترگمان]شما باید هزینه های پستی بیش از حد در این نامه بپردازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Candidates are chosen by a postal ballot of all party members.
[ترجمه گوگل]نامزدها با رای پستی همه اعضای حزب انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]نامزدها توسط یک صندوق پستی از همه اعضای حزب انتخاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is there a postal / mail delivery on Saturdays?
[ترجمه گوگل]آیا تحویل پستی / پستی در روزهای شنبه وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]شنبه ها نامه پستی و پستی هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cheques/postal orders should be crossed and made payable to Newmarket Promotions.
[ترجمه گوگل]چک ها/سفارش های پستی باید خط خورده و قابل پرداخت به تبلیغات نیومارکت باشند
[ترجمه ترگمان]سفارش های پستی باید عبور داده شوند و قابل پرداخت به Newmarket Promotions باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please write your full postal address.
[ترجمه گوگل]لطفا آدرس پستی خود را کامل بنویسید
[ترجمه ترگمان]لطفا آدرس پستی خود را بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Can you cash this postal order for me now?
[ترجمه گوگل]اکنون می توانید این سفارش پستی را برای من نقد کنید؟
[ترجمه ترگمان]می تونی همین الان این پست رو برام بگیری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The postal abbreviation for Kansas is KS.
[ترجمه گوگل]مخفف پستی کانزاس KS است
[ترجمه ترگمان]مخفف postal برای کانزاس is
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Housebound voters should register early for a postal vote.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان محصور در خانه باید زودتر برای رای گیری پستی ثبت نام کنند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان housebound باید زودتر از موعد برای یک صندوق پستی ثبت نام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The companies were greatly inconvenienced by the postal delays.
[ترجمه گوگل]شرکت ها به دلیل تاخیرهای پستی بسیار ناراحت شدند
[ترجمه ترگمان]این شرکت ها از طریق تاخیرات پستی، به شدت دچار مشکل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پستی (صفت)
mail, postal

وابسته به پستخانه (صفت)
postal

انگلیسی به انگلیسی

• of mail, pertaining to mail services; very antagonistic (term invented following an incident of postal workers going crazy and killing co-workers)
postal is used to describe things connected with the service of collecting and delivering letters and parcels.

پیشنهاد کاربران

بپرس