posthumous

/ˈpɑːst͡ʃʊməs//ˈpɒstjʊməs/

معنی: متولد شده پس از مرگ پدر
معانی دیگر: مرده زاد، پس مرگی، (کتاب) منتشر شده پس از مرگ نویسنده، (فرزند) متولد پس از مرگ پدر، وابسته به پس از مرگ، متولد شده پس از مرگ پدر درمورد طفل، منتشر شده پس از مرگ نویسنده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: posthumously (adv.)
(1) تعریف: beginning, occurring, or continuing after one's death.

- The police officer who was shot in the raid was paid a posthumous tribute by his fellow officers.
[ترجمه گوگل] افسر پلیسی که در این حمله مورد اصابت گلوله قرار گرفت، پس از مرگ توسط افسران همکارش ادای احترام کرد
[ترجمه ترگمان] افسر پلیسی که در این حمله کشته شد، پس از ادای احترام افسران همکارش به وی پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: published following the author's death.

- a posthumous autobiography
[ترجمه گوگل] زندگی نامه پس از مرگ
[ترجمه ترگمان] پس از مرگ autobiography،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: born after the father's death.

- a posthumous daughter
[ترجمه گوگل] یک دختر پس از مرگ
[ترجمه ترگمان] پس از مرگ دخترش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. posthumous fame
شهرت پس از مرگ

2. kafka's posthumous books
کتاب های کافکا که پس از مرگ او چاپ شده

3. He received a posthumous award for bravery.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ جایزه شجاعت دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او جایزه شجاعت دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A posthumous collection of her work has just been published.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از کارهای او پس از مرگ به تازگی منتشر شده است
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از آثار او به تازگی منتشر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was a dead hand, waving a tiny, posthumous good-bye.
[ترجمه سروش] اون یک دست مرده بود، بی جان، خداحافظی در شرف مرگ
|
[ترجمه گوگل]این یک دست مرده بود که یک خداحافظی کوچک و پس از مرگ تکان می داد
[ترجمه ترگمان]یک دست مرده بود و برای خداحافظی دست تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She bore him one posthumous son.
[ترجمه گوگل]او پس از مرگ او یک پسر به دنیا آورد
[ترجمه ترگمان]او را یکی پس از دیگری به دنیا آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No posthumous awards are given, except for gallantry.
[ترجمه گوگل]هیچ جوایزی پس از مرگ داده نمی شود، به جز شجاعت
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از این جوایز به جز نزاکت، اهدا نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But good conduct now can bring posthumous promotion or vice versa.
[ترجمه گوگل]اما رفتار خوب در حال حاضر می تواند باعث ارتقاء پس از مرگ شود یا برعکس
[ترجمه ترگمان]اما رفتار خوب در حال حاضر می تواند ترفیع و یا بالعکس را به ارمغان بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The legendary actor received a posthumous achievement award.
[ترجمه گوگل]این بازیگر افسانه ای جایزه دستاورد پس از مرگ را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]این بازیگر مشهور جایزه موفقیت خود را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But state laws on posthumous birth—or the birth of a child after the death of a parent—vary widely.
[ترجمه گوگل]اما قوانین ایالتی در مورد تولد پس از مرگ - یا تولد فرزند پس از مرگ والدین - بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان]اما قوانین ایالتی پس از مرگ پدر و مادر پس از مرگ یک والد به طور گسترده متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Today awarded posthumous Order of Conspicuous Merit, Second Class.
[ترجمه گوگل]امروز پس از مرگ نشان شایستگی برجسته، درجه دوم اعطا شد
[ترجمه ترگمان]امروز، نشان لیاقت، نشان درجه دو، به او اهدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Heath Ledger won a posthumous Oscar for supporting actor for The Dark Knight.
[ترجمه گوگل]هیث لجر پس از مرگ برنده اسکار برای بازیگر نقش مکمل مرد برای فیلم شوالیه تاریکی شد
[ترجمه ترگمان]Heath Ledger یک جایزه اسکار را به خاطر حمایت از نایت کلاب به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is a posthumous son, the uncle brings up the adult.
[ترجمه گوگل]او یک پسر پس از مرگ است، عمو بزرگسال را بزرگ می کند
[ترجمه ترگمان]این پسر پس از مرگ، بزرگ سال را به دنیا می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dear men hear no tales, posthumous fame is an irish bull.
[ترجمه گوگل]مردان عزیز هیچ قصه ای نمی شنوند، شهرت پس از مرگ یک گاو نر ایرلندی است
[ترجمه ترگمان]مردان عزیز هیچ داستان هایی ندارند و شهرت پس از مرگ نام یک گاو ایرلندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Postumer Posthumous discoveries of Mozart works are rare but not unknown.
[ترجمه گوگل]اکتشافات پس از مرگ آثار موتزارت نادر است اما ناشناخته نیست
[ترجمه ترگمان]کشفیات Postumer Posthumous از کاره ای موتزارت به ندرت اتفاق می افتد اما نا مشخص نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متولد شده پس از مرگ پدر (صفت)
posthumous

انگلیسی به انگلیسی

• born after the death of the father; after death; published after the death of the author
posthumous is used to describe something that happens after someone's death; a formal word.

پیشنهاد کاربران

به قول ما فارسی زبانان: زنگوله پای تابوت
یعنی بچه ای که زمانی به دنیا میاد که والدینش خیلی پیر شدن یا از سن بچه دار شدنشون گذشته. البته این مطلب فقط برای آگاهی از مسائلی یه که توی فرهنگ های مختلفه. درست و غلط بودنش یه مقال دیگه ای رو می طلبه. اینو گفتم برای این که خدای ناکرده جسارتی به کسی نکرده باشم. با احترام و تبریک سال نو و آرزوی قبولی طاعات همه دوستان عزیز. ارادتمند: دکتر محمدرضا ایوبی صانع
...
[مشاهده متن کامل]

پسا مرگ
سرخور، آن که بدقدم است و اطرافیانش زود می میرند.
( مربوط به ) پس از مرگ
مثال:
posthumous fame : شهرت پس از مرگ
وابسته به بعد از مرگ

بپرس